گروگ ازنگاه دوربین

گروگ ازنگاه دوربین

فتوو بلاک شهربندری گروگ
گروگ ازنگاه دوربین

گروگ ازنگاه دوربین

فتوو بلاک شهربندری گروگ

حکایت

قبل ازهرکلام سلام 

 

حکایت ازشیخ اجل سعدی درپایان گلستان 

  حکیم فرزانه اى را پرسیدند: چندین درخت نامور که خدای 

  

عزوجل آفریده است و برومند ، هیچ یک را آزاد نخوانده اند  

 

مگر سرو را که ثمره ای ندارد . درین چه حکمت است ؟   

گفت : هردرختی ثمره معین است که به وقتی معلوم به 

 

 وجود آن تازه آید و گاهی به عدم آن پژمرده شود و سرو را  

 

هیچ ازین نیست و همه وقتی خوش است و این صفت  

 

آزادگان است 

 .

به آنچه مى گذرد دل منه که دجله بسى 

 پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد 

 گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم 

 ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد 

 تمام شد کتاب گلستان والله المستعان ، به توفیق باریعز  

 

اسمه ، درین جمله چنان که رسم مولفان است از شعر  

 

متقدمان بطریق استعارت تلفیقی نرفت   

 .

کهن خرقه خویش پیراستن   

به از جامه عاریت خواستن 

غالب گفتار سعدی طرب انگیزست و طبیبت آمیز و کوته  

 

نظران را بدین علت زبان طعنه دراز گردد که مغز دماغ ،  

 

بیهوده بردن و دود چراغ بی فایده خوردن کار خردمندان  

 

نیست ، ولیکن بر رای روشن صاحبدلان که روی سخن در  

 

ایشان است پوشیده نماند که در موعظه های شافی را در  

 

سلک عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد  

 

ظرافت بر آمیخته تا طبع ملول ایشان از دولت قبول محروم 

 

 نماند ، الحمدالله رب العالمین  

.

ما نصیحت به جاى خود کردیم 

 روزگارى در این به سر بردیم 

 گر نیاید به گوش رغبت کس 

 بر رسولان پیام باشد و بس 

یا ناظرا فیه سل بالله مرحمته 

علی المصنف واستغفر لصاحب 

واطلب لنفسک من خیر ترید بها 

من بعد ذلک غفرانا  لکاتبه  

والسلام .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد