سلام
دیروز روز تاریخی بود و رویای I HAVE A DREAM مارتین لوتر کینگ به حقیقت پیوست مردم امریکا با انتخاب برک اوباما نخستین سیاه پوست رئیس جمهور این کشور شد و امیدواریم او با ما باشد.
تو سوئد ما بزودی از زمستان سبز وارد زمستان سفید می شویم لحظه ای پیش از پنجره به بیرون نگاهی انداختم هوا به قول شاعر اخوان ثالث: بس ناجوان مردانه سرد است.
ولی امشب درهمسایگی سیریک به مهمانی گروگ میروم امیدوارم سلام گرم من را از این غربت آباد بپذیرین و با اجازه صاحب نظران در اینجا فقط سعی دارم از حس و برداشت دوران بچه گی ام راجع به گروگ واهل آنجا یادی هر چند تاریخی کرده باشم.
سال 1349 شش ساله بودم کلاس اول مدرسه میرفتم منبع آب مدرسه مولوی سیریک بعضی اوقات خالی از آب بود و اگر هم داشت آبش غیر قابل شرب بود. زنگ تفریح که زده میشد اکثرا" بدو بدو میرفتیم لب یک چاه آبی که کنار خونه علی نظری تو بیلائی واقع شده بود. سر راهمون درست بیرون منزل نظری یک دستگاه ماشین قدیمی زنگ زده و فرسوده لابلای ماسه ها نیمه پنهان شده بود و همین قرازه آهن بهترین اسباب بازی ما شده بود. و تا آنجائی که من یادم میآد تا آن زمان بجز تویوتای قرمز و خوشرنگ دوست محمد حسن افسری تو همزونگ و این ماشین قرازه حاجی علیمراد شاهی که هر دو از نوع خودرو شخصی سواری بودند دیگه هیچ نمونه ماشینی تو سیریک وجود نداشت. ولی در همان زمان چند فرسنگی سیریک گروگ پر از کمپرسی, وانت , مینی بوس و تانکر آب بود. ما بچه ها چه کیفی میکردیم هر روز صبح سحر بوق مینی بوسهای بهادر و یوسف را میشنیدیم که کنکی بیلائی را دور میزدند و سپس از طریق چالاکو مردم را به مقصد میناب جابجا میکردند. و چه حالی داشت وقتی من با پدر یا مادرسوار(بست) میشدم میرفتم میناب. و برو بیای ماشینهای کمپریسی تو جاده خاکی پر از چاله و چوله که به گردوغبار می پرداختند و هر چی تندر میروندن غبارش هم بیشتر بود . به هر حال میخوام بگم که این گروگ بود که سیریک وبیابان را با این صنعت ماشینی غرب آشنا کرد و ما را نیز با دنیائی جدید و متمدن انس داد. از همسایه خوبمون گروگ هر چی بگم کم گفتم و قضاوت بیشتر راجع به تاریخ گروگ را به اهل تاریخ واگذار میکنم.
اما ضمن احترام به هر شغل, حرفه و پیشه ی شرافتمندانه یادم هست هم سن سالای بابای من که تو کویت, امارات, قطر وغیره به شغلهائی ازقبیل ناتوری با چوب یا با تیکه پاره آهنی اسلحه در آنسوی آب با دستمزدی ناچیز ساعتها وقت و بی وقت سخت کار میکردند و تا یک سال نمی شد اجازه نداشتند مرخصی بگیرند تا سری به خانواده خود در بیابان بزنند. ولی همزمان تو همان دوره بیشتر اهالی با ذوق گروگ با داشتن وسایل نقلیه سبک و سنگین تو آن آفتاب گرم و سوزان در کنار رودخانه گز سنگ و ماسه حمل بر کمپرسی میکردند و نان عرق جبین آقائی خویش را میخوردند و وقتی پدر خسته رانندگی میشد پسر جای آن را میگرفت. وما بقیه فقط عفه میآمدیم اگه لنگی چاپ مولانا از دبی به پامون آویزون میکردیم یا لب جاده کنار دکانها بیکار میایستادیم و گرد و خاک خودروا را نوش جون میکردیم. پس شما عزیزان اهل گروگ و بنداران بخود ببالین که همینطور هم هست چرا که گروگ سرچشمه الحام و تلاش بوده است بقول دوست عزیز نادیده ام آقآی علی شیخ الدینی هر جا اسمی از بیابان در میان است این گروگ است که به مانند گوهری میدرخشد. ودر چهار حرف نام گروگ نیز همین ( گوهری رنگین وزین گرانبها) نهفته است.
در هر جائی که انسان پا به عرصه وجود گذاشته است بی شک آنجا را دارای تاریخی منحصر بخود کرده است و گروگ نیز از این قاعده استثنا" نیست و قبلا" آقای محمد آراسته راجع به اهمیت گروگ بدرستی اشاره نموده است که گروگ نه تنها برای بیابان حتی برای کشورهای آن سوی خلیج فارس نیز قابل تعمل بوده است. و اگر امروز این سیاست رقابتی سرمایه نا برابر در امارات و کویت نبود و اگردر آن زمان دولت مردان ما کمی دوراندیش بودن منطقه بیابان با محوریت گروگ از ترقی و پیشرفت خیلی بیشتری سود می برد. ولی بقول یکی از نامداران و سیاستمداران قدیم اهل جنوب عبدرحمان فرامرزی می گوید: قومی و ملتی در تاریخ سربلند خواهد شد که با مشکلات زندگی نکند بلکه آنها را حل کند چرا که مشکل برای حل کردن است.
راجع به تشبهات گروگ با سوئد در مقدمه باید بگم که این مقایسه اصولا" از خیلی جهات ناعادلانه است ولی چون صحبت از بیان احساس و برداشت شخصی است نسبت به جائی که براش دلبستگی عاطفی دارم دوست دارم رگه هائی مشترکی از خلق و خوی سوئدیا را با گروگی-یای عزیزم در میان بگذارم امیدوارم خالی از صفا نباشه. من حدود17 ساله در سوئد ساکنم و باور کنید با تمام این ادعاها من هنوز ازتمام الفبای زندگی این جماعت و تاب پیچ این جامعه سر در نیاورده ام. کمی از سوئد بگم که من هفته پیش که با یک سوئدی راجع به اصل و ریشه و تاریخ صحبت میکردیم این سوئدی ادعا داشت که ما با شما ایرانیا نزدیکتریم تا فنلاندیا گفتم جانا به قربانت ولی حالا چرا ؟خلاصه تعریف کرد که یک محقق و تاریخدان نروژی چند وقت پیش تو منطقه چچن تو اسیای میانه آثاری را کشف میکنه که دال بر این دارد که در حدود 3 الی 4 هزار سال پیش اجداد ما سوئدیا بیشترشان ازآن مناطق به این مجمع جزایر اسکاندیناوی مهاجرت کرده اند. و تو آن آثار مکشوفه نشانه های زیادی از شباهتهای زبانی نیز به چشم میخورد. و چون شما ایرانیا شبیه چچنی ها کله سیاه چشم قهوه ای هستین با ما سوئدیا فامیل میشین, گفتم آها پس اینا کارشون حساب کتاب داره و به همین خاطر به چند نفر از بیابونیا از جمله با حسن کیدی رئیسی وصلت نموده اند.
حالا این حاشیه چینی بدین منظور بود که با تعریف گروگ و سوئد در کنار هم همچین هم مورد عجیبی نیست. حداقل همه انسانیم ودر نیازهای اولیه ( آب غذا و عشق و دوستی )همه با هم مشترکیم .2 سال پیش تو سیریک که بودم با یکی از این جوانان تحصیل کرده و دوست داشتنی آنجا با هم داشتیم با ماشین تو مسیری میرفتیم نمیدانم چی شد فکر من برخلاف مسیر ماشین به طرف گروگ رفت و کنجکاوی من نسبت به خصلتهای بعضی از مردم گروگ در مقایسه با سوئدیا کمی گل کرد و راجع به این موضوع گپی رد و بدل کردیم. از آن به بعد دنبال فرصتی بودم که تا دیرتر نشده اجازه داشته باشم از این حسم نیز نسبت به گروگ اشاره ای داشته باشم و تماس با وبلاگ دوست جدیدم محمد آراسته انگیزه انجام این کار را در من دو چندان کرد.
وشباهتها:
حالا این حاشیه چینی بدین منظور بود که با تعریف گروگ و سوئد در کنار هم همچین هم مورد عجیبی نیست. حداقل همه انسانیم ودر نیازهای اولیه ( آب غذا و عشق و دوستی )همه با هم مشترکیم .2 سال پیش تو سیریک که بودم با یکی از این جوانان تحصیل کرده و دوست داشتنی آنجا با هم داشتیم با ماشین تو مسیری میرفتیم نمیدانم چی شد فکر من برخلاف مسیر ماشین به طرف گروگ رفت و کنجکاوی من نسبت به خصلتهای بعضی از مردم گروگ در مقایسه با سوئدیا کمی گل کرد و راجع به این موضوع گپی رد و بدل کردیم. از آن به بعد دنبال فرصتی بودم که تا دیرتر نشده اجازه داشته باشم از این حسم نیز نسبت به گروگ اشاره ای داشته باشم و تماس با وبلاگ دوست جدیدم محمد آراسته انگیزه انجام این کار را در من دو چندان کرد.
وشباهتها:
1. اهل گروگ مثل سوئدیا اخلاق کاری دارند
2. مردم گروگ به مانند سوئدیا اغلبشون سرشون تو لاک زندگی خودشونه
3. گروگی آی عزیز مثل این سوئدیا خود باورند وتلاش میکنند مستقل باشند
4. جامعه کوچک و سنتی گروگ از بردباری (tolerance) خوبی برخورداره چرا که سوئد نیز به مدارا بودن معروفن منظورم از جمله احترام به مهمانان کشور همسایمون عزیزان افغانه است, کوچک بودم یادمه تو سیریک کافی بود یکی از افاغنه مرتکب خطائی میشد بیشتر مردم همه را آزارمی دادند.
5. مثل سوئدیا کمتر از این شاخه به آن شاخه میپرین با ثباترین
2. مردم گروگ به مانند سوئدیا اغلبشون سرشون تو لاک زندگی خودشونه
3. گروگی آی عزیز مثل این سوئدیا خود باورند وتلاش میکنند مستقل باشند
4. جامعه کوچک و سنتی گروگ از بردباری (tolerance) خوبی برخورداره چرا که سوئد نیز به مدارا بودن معروفن منظورم از جمله احترام به مهمانان کشور همسایمون عزیزان افغانه است, کوچک بودم یادمه تو سیریک کافی بود یکی از افاغنه مرتکب خطائی میشد بیشتر مردم همه را آزارمی دادند.
5. مثل سوئدیا کمتر از این شاخه به آن شاخه میپرین با ثباترین
در پایان برای همه شما عزیزان آرزوی بهترینها را دارم
5 نوامبر 2008 سوئد
5 نوامبر 2008 سوئد
دوستدار شما محمود
چندروزاست پیرمردهای پای مسجدگروگ مسجدآزاران ازرادیوتلفزیون شنیده اندکه یارانهارابه زودی پرداخت خواهندکردوچون شنیده اندبه اینترنت مراجعه کنیدهمیشه میپرسندشمادراینترنت وضعیت پرداخت یارانه هاراببین بنده هرچه میگردم چیزی پیدانکردم دیروزبودبوداین خبرخواندم
پرداخت یارانه هادرادامه مطلب
ارسال به دوستان
جالب بو د استفاده کردیم ممنونم اقا سروش
سلام سروش من با بند ۳ شباهتها بیشتر از بقیه موافقم
آقای مسعود عزیزشمااگربانیم بندموافق باشیدبنده ازشماممنونم
سلام به محمودچمل وتشکرازایشان
عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللّهُ عَنهُ قالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ یَقُولُ: «قالَ اللّهُ تَعَالَى یَا ابْنَ آدَمَ إِنَّکَ مَا دَعَوْتَنِی وَرَجَوْتَنِی غَفَرْتُ لَکَ عَلَى مَا کانَ مِنْکَ وَلاَ أُبَالِی، یَا ابْنَ آدَمَ لَوْ بَلَغَتْ ذُنُوبُکَ عَنَانَ السَّماءَ ثُمَّ اسْتَغْفَرْتَنِی غَفَرْتُ لَکَ یَا ابْنَ آدَمَ لَوْ أَتَیْتَنِی بِقُرَابِ الأرْضِ خَطَایَا، ثُمَّ لَقِیتَنِی لاَ تُشْرِکُ بِی شَیْئاً لأتَیْتُکَ بِقُرَابِهَا مَغْفِرَةً». رواه الترمذی وقال: حدیث حسن.
از انس رضی الله عنه روایت است که از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم می‌گفت:" [ الله تعالی گفت: ای فرزند آدم تو هر گاه مرا خوانده باشی و به من امید داشته باشی ترا آمرزیده‌ام - هرچه کرده باشی - بدان اهمیت نمی‌دهم. ای فرزند آدم اگر گناهان تو به ابرهای آسمان برسد سپس از من استغفار طلبی ترا بیامرزم و اهمیت نمی‌دهم - برای من مهم نیست - ای فرزند آدم اگر گناهان تو همه زمین را فرا گیرد و به من شرک نورزی همه آنها را از تو صرفنظر میکنم]". بروایت ترمذی که آن را حدیث “حسن” دانسته است.
عبدالله بن عباس گفت: کسی که پیوسته استغفار کند خداوند اندوههای او را بردارد و او را از سختیها رهائی دهد و آنچنان به وی روزی رساند که به فکرش نمی‌رسد. بروایت ابوداود و نسائی و ابن ماجه و حاکم که آن را صحیح الاسناد دانسته است.
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------------------------------------▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------سلام-----------------------▐ ▐
▐---------------------------------------------------▐منتظر حضور سبز شما هستیم . ▐
▐--------------- وبلاگ دبی بروز شد ----------▐ ▐
▐---------------------------------------------------▐ ▐
▐---------------------------------------------------▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
اینست حکایت ما ملت سردرگم که فقط نظاره گریم تا ببینیم چه می شود همانطوریکه همیشه نظاره گر بودیم.
سلام خدمت مدیر وبلاگ
امیدوارم که حالتان خوب باشد همیشه سری به وبلاگتان میزنم و از آن استفاده میکنم. مدتی بود که فعالیتی در مورد بلاگم نذاشتم.وبا ارائه مطلب جدیدی منتظر حضورتان هستم.
موفق و موئید باشید.
پر فتــنه شد تمام جـــــــهان، وامحـــــمدا!
و از عــدل و داد نیست نشان، وامــحمدا!
معروف، گشت منکر و منکر، رواج یافت
زیــــن آخرالــــزّمانه امان، وامحــــــمدا!...
خورشید جمعه اولین روز سال 2010 میلادی تازه سر به بالین نهاده بود که پسر بچهای صومالی در حالیکه چاقوی میوهبری در جیب داشت، در اطراف خانه "کورت فیسترگارد" کاریکاتوریست فتنه انگیز دانمارکی دستگیر گشت.
این حادثه توسط رسانههای گروهی جهان غرب و بوقهای آن در جهان مهار گسیخته شرق با هزار و یک آب و تاب جلوه داده شد.
سلام استاد به روز شدم منتظر حضورسبزت هستم موافق پایدار باشی