سلام سروش جان ممنونم از بابت عکسای قشنگت از جای جای مکران عزیز خسته نباشی خدافوت ... درعوضش برات ارزوی سلامتی وتندرستی میکنم انشاالله موافق وپایدار باشی یا حق
سلام سروش جان ممنونم ازلطفت. ما هرچه باشیم شاگردتیم استاد سروش.. هر چه یاد گرفته ایم ازبزرگانی مثل جنابعالی یاد گرفته ایم وگرنه تازه کاری بیش نیستیم انشاالله جوانان مکران بخصوص گروگ نهایت استفاده رااز تجربیات بزرگانی مثل جنابعالی ومحمد ارسته ودیگر بزرگان را ببرند برات ارزوی موفقیت و سلامتی میکنم استاد . ممنونم برادران گروگیم شما بزرگوارید من کوچک همه شما هستم
زندگینامه استادعزیزم مولانا خیر شاهی مولانااز روستاهای صالح آباد و در خانواده ای مذهبی متولّد شدند ، پدرایشان امام جماعت مسجد روستا بودند و در آنجا فعالیتهای مذهبی داشتند ودر سن 6 ماهگی از آغوش گرم مادر محروم شدند و تحت سرپرستی پدرشان قرارگرفتند ، دوران تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رساندند.ازآنجایی که پدر ایشان به علوم دینی علاقهی شدیدی داشتند وی را در سن 12سالگی به حوزهی صالح آباد (که درآن زمان مدیریت مدرسه به عهدهی مولانامحی الدین بود) فرستادند . مولانا مدّت چهار سال در مدرسهی صالح آبادبودند و بعدمولانااز روستاهای صالح آباد و در خانواده ای مذهبی متولّد شدند ، پدرایشان امام جماعت مسجد روستا بودند و در آنجا فعالیتهای مذهبی داشتند ودر سن 6 ماهگی از آغوش گرم مادر محروم شدند و تحت سرپرستی پدرشان قرارگرفتند ، دوران تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رساندند.ازآنجایی که پدر ایشان به علوم دینی علاقهی شدیدی داشتند وی را در سن 12سالگی به حوزهی صالح آباد (که درآن زمان مدیریت مدرسه به عهدهی مولانامحی الدین بود) فرستادند . مولانا مدّت چهار سال در مدرسهی صالح آبادبودند و بعد از اینکه مدرسه از طرف دولت بسته شد ، برای تکمیل دروس بهشهر حافظان قرآن زاهدان سفر کردند و بمدت 1 سال در دارالعلوم زاهدان بهتحصیل علوم پرداختند و بعد از آن به دلیل فشارهایی که برایشان بود رهسپارکوه وَن[1] شدند و در خدمت استاد بزرگ مجاهد نستوه ،متفکر روشن ضمیر حضرتشیخ التفسیر مولانا محمدعمر سربازی رحمه الله زانوی تلمذ و شاگردی زدند و4 سال هم در مدرسهی منبع العلوم کوه ون ماندگار شدند و در آنجا سخنرانیهای متعددی را در مدرسه و روستا ارائه دادند به طوری که مورد تشویقاساتید قرار گرفتند و نهایتاً در سن 21 سالگی در سال 1379 از مدرسه منبعالعلوم کوه وَن فارغ التحصیل شدند و بعد از آن به خراسان برگشتند و درهمان روزها بود که امام جمعه و جماعت مسجد النبی تاجرآباد مشهد از امامتاستعفاء داده بودند.تاجر آباد محلّه ای بود که مردم آن دیندار و دیندوستبودند و گویا دلهای مردم پر از درد و غم بود و منتظر کسی بودند تا ایندردها را مرهم بخشد معلوم نبود دعای چه کسی در حق این ملّت قبول شده بودو این سعادت بزرگ نصیبشان گشته بود که این ابرمرد تاریخ تاجر آباد مشهدبه مشورهی مردم و مولوی نیازی و دیگر علماء به عنوان امام جمعه و جماعتمسجد جامع النبی انتخاب شدند و توانست با انفاس نازنینش دلهای مردم را بهتکان در بیاورد و شهر و محلّه را با وجود زیبایش عطرآگین کند ، آری در آنشب تاجرآباد نورانی شده بود و همه از آمدن مولانا خوشحال بودند . به هرحال ایشان در آن منطقه شروع به فعالیت کردند و مردم شیفتهی سخنانزیبایشان در نماز جمعه شده بودند به طوری که از سرتاسر شهر مشهد مردمبرای نماز در آنجا حاضر می شدند . و از آنجا که ایشان در تفسیر قرآنمهارت خاصّی داشتند برنامه تفسیر را هر روز بعد از نماز صبح اجرا میکردند و همچنین شبهای پنجشنبه بعد از مغرب در مسجد و شبهای شبنه در خانهها این کار را انجام می دادند و غیر از کلاس تفسیر برنامه های اصلاحی وتربیتی دیگری هم برای برادران و همچنین خواهران در مسجد داشتند . چهارنفر از بچه های محلّه ابتدا برای حفظ قرآن زیر نظر ایشان شروع به حفظکردند و حدود 10 نفر از خواهران هم کتابهای فقه ، احکام و ... را نزد خودمولانا می خواندند . و برنامه و فعالیتهای ایشان به همین منوال پیش میرفت و روز به روز بر کیفیت آن افزوده می شد که در سال 1382 مولانا به مدتیک ماه راهی زندان شده و بعد از آزادی ایشان باز دوباره به فعالیتهای خودادامه دادند.آنکس عاشق است ازجان نترسد یقین از بند واز زندان نترسد دل عاشق بود گر گ گرسنه که گرگ از هی هیچوپان نترسد ایشان در واقع از مدافعین واقعی صحابه (رضی الله عنهم اجمعین) بودند ووقایع و حقایق تاریخی را بدون هیچ ترسی بیان می کردند و به علّت تقوا واخلاصی که داشتند به سرعت در دل مردم جای گرفتند و همه عاشق و شیفتهی اوبودند ، به هر حال ایشان برای ایراد سخنرانی از همهی شهرها و حتیاستانها دعوت می شدند و مردم با کلام دلنشین و دلسوزانهی او انس عجیبیمی گرفتند که ناگهان در سال 1384 خبر بسیار دردناکی قلبهای مردم را بهتکان درآورد و همهی مردم را این خبر اندوه و افسرده گشتند و آن هم خلعمنبر شدن مولانا به مدّت 3 سال بود و مردم از شدت هول این واقعه در شدّتناباوری گریه می کردند .. . روز جمعه بود که همه ی مردم منتظر بودندمولانا بیاید و خطبهی این هفته را بخواند ولی تقدیر بر آن بود که آنهفته مردم صدای کس دیگری غیر از مولانا را بر منبر می شنیدند . هنوز زخمدلهای مردم از این واقعه آرام نیافته که مولانا به مدت 40 شبانه روزروانهی زندان کردند و در تک سلولی او را زندانی کردند . بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق یوسف در دامان پاکش رو به زندان می رود بعد از آزادی از زندان حق امامت و سخنرانی نیز در مسجد النبی از ایشانگرفته شد ، بنابراین برنامهی جدیدی را برای جوانان در نظر گرفتند و درهمان سال از طرف مردم جهت برگزاری سخنرانی در مجالس عروسی و غیره دعوت میشدند و پس از آن برنامهی عروسی های اسلامی را در منطقه مشهد افتتاحکردند این برنامه ها در مدت کم رشد چشمگیری به خود گرفت به طوری که ازهمهی استانها برای برگزاری مراسم دعوت می شدند در بعضی از عروسی هاتعداد زوج ها به 23 زوج می رسید بطوری که تا اوایل سال 1387 حدود 300مراسم عروسی توسط ایشان همراه با برنامه های اسلامی برگزار شد . و دراویل سال 1387 مسافرتی جهت همین برنامه ها به سیستان و بلوچستان ، استانکرمان و استان هرمزگان داشتند که بعد از برگشت از سفر از طرف بیدادگاهویژهی روحانیت مشهد در تاریخ 17/1/1387 احضار شده و مدت 56 روز در تکسلول بوده و بعد از آن به زندان وکیل آباد منتقل شده و بو4سال و6ماهزندان 5سال تبعیدوخلع منبردائمی محکوم شدند و مردم دعاگویی منتظر فرج اینبزرگمرد هستند . آری اینها هستند آن رادمردانی که زندگیشان را برایسعادت و خوشبختی فرزندان آدم وقف می نمایند آری اینها برای تمامی این امترحمت هستند همانطور رسول اکرم صلی الله علیه و سلم رحمت برای تمامعالمیان بودند و اینان به تبعیت از آن رسول بزرگوار سایهی رحمت الهی اندو وجودشان پرتوی از معجزات پیامبر صلی الله علیه و سلم استفعالیت های مولانا خیرشاهی 1 ـ گسترش مسجد و خریداری 3 باب منزل مسکونیبرای مسجد 2 ـ تأسیس دو عدد کتابخانه هم برای برادران و هم برایخواهران 3 ـ تأسیس دارالحفظ در سال 1382 که حدود 30 طلبه دارد و تاکنوننزدیک 20 حافظ کل تحویل جامعه داده است . 4 ـ افتتاح جلسات پرشکورتفسیر قرآن 5 ـ برگزاری عروسی های اسلامی در اکثر استانها 6 ـ تأسیسمکتب خواهران سال 1386 (که حدود 100 طلبه دختر دارد) و در پایان ازخداوند متعال خواستاریم که این داعی دلسوز اهل سنّت را دوباره به مردمبازگرداند و بر توفیقات ایشان بیفزاید به امید دیدار و ملاقات دوبارهییادگار شیخ التفسیر حضرت مولانا محمدعمر سربازی (رح) امین
شعرسروده شده توسط مولاناخیرشاهی چاپ تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1388 شعر سروده شده توسط مولانا خیر شاهی `````` گذر هرگز نکن از کوی زندان ``````دو چشمت را نیفکن سوی زندان `````` اگر مشک و گل و عنبر بروید `````` معطر می نگردد بوی زندان `````` اگر آبش بود از چاه زمزم ``````ننوشی قطره ای از جوی زندان `````` شبش دلگیر و روز اش چون شب او ``````همین است ای برادر خوی زندان `````` اگر مرغی شدی در آسمانها ``````گذر هرگز نکن از روی زندان ``````به دیوار بلندش بنگری نیک `````` شوی دیوانه از جادوی زندان ``````اگر چون شیر بز باشی دلاور ``````پس از چندی شوی بانوی زندان ``````دو بازویت اگر باشد تنومند ``````ندارد قدرت ، بازوی زندان `````` روان و فکرت آرامش ندارد ``````مکن هرگز تو آرزوی زندان `````` به چشمانت نیاید خواب هرگز `````` ز جیغ و داد و های و هوی زندان `````` نهار و شام تو هرگز نباشد ```````به جز کشک و آش و کدوی زندان ``````` برنج با ماست خور جان برادر ```````همین است غذای نیکوی زندان ```````روماتیسم و آپانتیس و عفونت ```````بود صدها مرض، کادوی زندان ```````اگر مردی ، ز درد و رنج و آلام ```````مکن مصرف ولی داروی زندان ```````اگر چرکی نشیند بر سر و تن ```````مشوی با صابون و شامپوی زندان ``````` به قول یوسف آن پیغمبر پاک ```````که قبر زندگان است کوی زندان ```````وکیل آباد اگر مسکن گزیدی ``````` مخر منزل تو در پهلوی زندان ```````الا ای خیر شاهی از چه نالی ``````` مبر بیشتر از این آبروی زندان ```````صبور و پر انرژی باش دائم ```````که فائق گردی بر نیروی زندان ```````اگر بهر خدا و دین رفتی ```````بکن صبر و مشو عدوی زندان ```````که زندان هست دانشگاه یوسف ``````` .. بشو اینک تو دانشجوی زندان ```````برای مرد مؤمن افتخار است ```````اگر همواره ماند توی زندان ```````````````````````````````````````````````خداوند همه علمای نیک ما را حفظ بفرماید. آمین (((((((محبان فاروق)))))))
واقعا متاثر شدم چهره معصوم ودوست داشتنی مرحوم حاکی از اینده درخشانش در این دنیا برایش داشت اما انشالله که خداوند او را در ان دنیا از الطاف و رحمت ابدی خود بی نصیب نخواهد کرد برایش فاتحه خواندم.
سلام سروش جان شما گروگیها در کنار بسیاری از هنرهای دیگرتان هنر عکاسی تان هم غنی است
اقای اراسته هم پدر عکاسی گروگ هستند
باسلام خدمت مسعودعزیز
ممنون ازشماشماخودتان بزرگ هستیدبرای همین کارماراخوب میبینید
توفیق شماازخداوندمسئلت دارم
سلام سروش جان ممنونم از بابت عکسای قشنگت از جای جای مکران عزیز خسته نباشی خدافوت ... درعوضش برات ارزوی سلامتی وتندرستی میکنم انشاالله موافق وپایدار باشی یا حق
اینچنین پرده برانداخته ای یعنی چه؟
موی خود بر کمر انداخته ای یعنی چه؟
باورت نیست که زن حجب و حیا می خواهد؟
دامنی پاک چو گل های خدا می خواهد؟
گوهری که صدفش نیست، شود سرگردان
صید گردد به کف و توطئه ی دلالان
بی حجابی هنری نیست، شوی بی فرهنگ
عاقبت بر چمن بی هنران بارد ننگ
عاری از جامه بگوید چه کتابی دارد؟
قامت لخت، قیامت چه جوابی دارد؟
سفره ی تن ز چه روباز نمودی ای زن؟
ز چه تقدیم نمائی به شغال آن دامن؟
چیست آشغال فرنگی به لبت می مالی؟
ز چه تقلید کنی از مدل تو خالی؟
تو مگر حجره زدی ، گوشت فروشی داری؟
ز بنا گوش چه بر رهگذران می کاری؟
ساق پاهای تو حراج چرا گردیده؟
چشم ناپاک ز آرنج فراتر دیده
خشکسالی مگر از پارچه ی مانتو خورده؟
یا که خیاط زبهر کفن خود برده؟
یقه ی مانتو چرا پنجره اش باز آمد؟
مرمر سینه مگر مایل پرواز آمد؟
پاچه ورمال شدی خشت مگر می مالی؟
یا به بازار محبت به پی دلالی؟
اینکه امروز جوانی و کنی بد مستی
ته آزاد رهت هست عذاب و پستی
رخ زیبا که نیازش به گریسکاری نیست
مصرف روژ و گریس عاقبتش بیماریست
گوهری باش ولی در صدف و پوشیده
زرشناس آید و جایت بدهد بر دیده
گُل خلقت، شرف خویش به حراج مده
به گرازی که کمین کرده به تاراج مده
هدفِ خلقتِ سرکاره هوسبازی نیست
به خدا خالق از این بندگی ات راضی نیست
تو مگر سکه ی خواری که به ره افتادی؟
یا مگر کمتر از آن بامیه ی قنادی؟
بامیه، روی بپوشیده ز آفات و مگس
تو چرا لخت شدی در پی شیطان هوس؟
کمکمک پرده دریدن ز تن گل آمد
هدف(شارون و صهیون) به تکامل آمد
آنچه شد بر همگان مایه ی رنج و حیرت
اینکه فرهنگ در این جامعه شد بی غیرت
هر چه ما می کشیم از پوچی فرهنگ آمد
بر سر سرو اصالت ز هوا سنگ آمد
مـحـبــان فــاروق
یک سوال از جوان مسلمان سلام استاد بروز شدم باموضوع جدید منتطر حضورتم یا حق
سلام سروش جان ممنونم ازلطفت. ما هرچه باشیم شاگردتیم استاد سروش.. هر چه یاد گرفته ایم ازبزرگانی مثل جنابعالی یاد گرفته ایم وگرنه تازه کاری بیش نیستیم انشاالله جوانان مکران بخصوص گروگ نهایت استفاده رااز تجربیات بزرگانی مثل جنابعالی ومحمد ارسته ودیگر بزرگان را ببرند برات ارزوی موفقیت و سلامتی میکنم استاد . ممنونم برادران گروگیم شما بزرگوارید من کوچک همه شما هستم
زندگینامه استادعزیزم مولانا خیر شاهی مولانااز روستاهای صالح آباد و در خانواده ای مذهبی متولّد شدند ، پدرایشان امام جماعت مسجد روستا بودند و در آنجا فعالیتهای مذهبی داشتند ودر سن 6 ماهگی از آغوش گرم مادر محروم شدند و تحت سرپرستی پدرشان قرارگرفتند ، دوران تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رساندند.ازآنجایی که پدر ایشان به علوم دینی علاقهی شدیدی داشتند وی را در سن 12سالگی به حوزهی صالح آباد (که درآن زمان مدیریت مدرسه به عهدهی مولانامحی الدین بود) فرستادند . مولانا مدّت چهار سال در مدرسهی صالح آبادبودند و بعدمولانااز روستاهای صالح آباد و در خانواده ای مذهبی متولّد شدند ، پدرایشان امام جماعت مسجد روستا بودند و در آنجا فعالیتهای مذهبی داشتند ودر سن 6 ماهگی از آغوش گرم مادر محروم شدند و تحت سرپرستی پدرشان قرارگرفتند ، دوران تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رساندند.ازآنجایی که پدر ایشان به علوم دینی علاقهی شدیدی داشتند وی را در سن 12سالگی به حوزهی صالح آباد (که درآن زمان مدیریت مدرسه به عهدهی مولانامحی الدین بود) فرستادند . مولانا مدّت چهار سال در مدرسهی صالح آبادبودند و بعد از اینکه مدرسه از طرف دولت بسته شد ، برای تکمیل دروس بهشهر حافظان قرآن زاهدان سفر کردند و بمدت 1 سال در دارالعلوم زاهدان بهتحصیل علوم پرداختند و بعد از آن به دلیل فشارهایی که برایشان بود رهسپارکوه وَن[1] شدند و در خدمت استاد بزرگ مجاهد نستوه ،متفکر روشن ضمیر حضرتشیخ التفسیر مولانا محمدعمر سربازی رحمه الله زانوی تلمذ و شاگردی زدند و4 سال هم در مدرسهی منبع العلوم کوه ون ماندگار شدند و در آنجا سخنرانیهای متعددی را در مدرسه و روستا ارائه دادند به طوری که مورد تشویقاساتید قرار گرفتند و نهایتاً در سن 21 سالگی در سال 1379 از مدرسه منبعالعلوم کوه وَن فارغ التحصیل شدند و بعد از آن به خراسان برگشتند و درهمان روزها بود که امام جمعه و جماعت مسجد النبی تاجرآباد مشهد از امامتاستعفاء داده بودند.تاجر آباد محلّه ای بود که مردم آن دیندار و دیندوستبودند و گویا دلهای مردم پر از درد و غم بود و منتظر کسی بودند تا ایندردها را مرهم بخشد معلوم نبود دعای چه کسی در حق این ملّت قبول شده بودو این سعادت بزرگ نصیبشان گشته بود که این ابرمرد تاریخ تاجر آباد مشهدبه مشورهی مردم و مولوی نیازی و دیگر علماء به عنوان امام جمعه و جماعتمسجد جامع النبی انتخاب شدند و توانست با انفاس نازنینش دلهای مردم را بهتکان در بیاورد و شهر و محلّه را با وجود زیبایش عطرآگین کند ، آری در آنشب تاجرآباد نورانی شده بود و همه از آمدن مولانا خوشحال بودند . به هرحال ایشان در آن منطقه شروع به فعالیت کردند و مردم شیفتهی سخنانزیبایشان در نماز جمعه شده بودند به طوری که از سرتاسر شهر مشهد مردمبرای نماز در آنجا حاضر می شدند . و از آنجا که ایشان در تفسیر قرآنمهارت خاصّی داشتند برنامه تفسیر را هر روز بعد از نماز صبح اجرا میکردند و همچنین شبهای پنجشنبه بعد از مغرب در مسجد و شبهای شبنه در خانهها این کار را انجام می دادند و غیر از کلاس تفسیر برنامه های اصلاحی وتربیتی دیگری هم برای برادران و همچنین خواهران در مسجد داشتند . چهارنفر از بچه های محلّه ابتدا برای حفظ قرآن زیر نظر ایشان شروع به حفظکردند و حدود 10 نفر از خواهران هم کتابهای فقه ، احکام و ... را نزد خودمولانا می خواندند . و برنامه و فعالیتهای ایشان به همین منوال پیش میرفت و روز به روز بر کیفیت آن افزوده می شد که در سال 1382 مولانا به مدتیک ماه راهی زندان شده و بعد از آزادی ایشان باز دوباره به فعالیتهای خودادامه دادند.آنکس عاشق است ازجان نترسد یقین از بند واز زندان نترسد دل عاشق بود گر گ گرسنه که گرگ از هی هیچوپان نترسد ایشان در واقع از مدافعین واقعی صحابه (رضی الله عنهم اجمعین) بودند ووقایع و حقایق تاریخی را بدون هیچ ترسی بیان می کردند و به علّت تقوا واخلاصی که داشتند به سرعت در دل مردم جای گرفتند و همه عاشق و شیفتهی اوبودند ، به هر حال ایشان برای ایراد سخنرانی از همهی شهرها و حتیاستانها دعوت می شدند و مردم با کلام دلنشین و دلسوزانهی او انس عجیبیمی گرفتند که ناگهان در سال 1384 خبر بسیار دردناکی قلبهای مردم را بهتکان درآورد و همهی مردم را این خبر اندوه و افسرده گشتند و آن هم خلعمنبر شدن مولانا به مدّت 3 سال بود و مردم از شدت هول این واقعه در شدّتناباوری گریه می کردند .. . روز جمعه بود که همه ی مردم منتظر بودندمولانا بیاید و خطبهی این هفته را بخواند ولی تقدیر بر آن بود که آنهفته مردم صدای کس دیگری غیر از مولانا را بر منبر می شنیدند . هنوز زخمدلهای مردم از این واقعه آرام نیافته که مولانا به مدت 40 شبانه روزروانهی زندان کردند و در تک سلولی او را زندانی کردند . بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق یوسف در دامان پاکش رو به زندان می رود بعد از آزادی از زندان حق امامت و سخنرانی نیز در مسجد النبی از ایشانگرفته شد ، بنابراین برنامهی جدیدی را برای جوانان در نظر گرفتند و درهمان سال از طرف مردم جهت برگزاری سخنرانی در مجالس عروسی و غیره دعوت میشدند و پس از آن برنامهی عروسی های اسلامی را در منطقه مشهد افتتاحکردند این برنامه ها در مدت کم رشد چشمگیری به خود گرفت به طوری که ازهمهی استانها برای برگزاری مراسم دعوت می شدند در بعضی از عروسی هاتعداد زوج ها به 23 زوج می رسید بطوری که تا اوایل سال 1387 حدود 300مراسم عروسی توسط ایشان همراه با برنامه های اسلامی برگزار شد . و دراویل سال 1387 مسافرتی جهت همین برنامه ها به سیستان و بلوچستان ، استانکرمان و استان هرمزگان داشتند که بعد از برگشت از سفر از طرف بیدادگاهویژهی روحانیت مشهد در تاریخ 17/1/1387 احضار شده و مدت 56 روز در تکسلول بوده و بعد از آن به زندان وکیل آباد منتقل شده و بو4سال و6ماهزندان 5سال تبعیدوخلع منبردائمی محکوم شدند و مردم دعاگویی منتظر فرج اینبزرگمرد هستند . آری اینها هستند آن رادمردانی که زندگیشان را برایسعادت و خوشبختی فرزندان آدم وقف می نمایند آری اینها برای تمامی این امترحمت هستند همانطور رسول اکرم صلی الله علیه و سلم رحمت برای تمامعالمیان بودند و اینان به تبعیت از آن رسول بزرگوار سایهی رحمت الهی اندو وجودشان پرتوی از معجزات پیامبر صلی الله علیه و سلم استفعالیت های مولانا خیرشاهی 1 ـ گسترش مسجد و خریداری 3 باب منزل مسکونیبرای مسجد 2 ـ تأسیس دو عدد کتابخانه هم برای برادران و هم برایخواهران 3 ـ تأسیس دارالحفظ در سال 1382 که حدود 30 طلبه دارد و تاکنوننزدیک 20 حافظ کل تحویل جامعه داده است . 4 ـ افتتاح جلسات پرشکورتفسیر قرآن 5 ـ برگزاری عروسی های اسلامی در اکثر استانها 6 ـ تأسیسمکتب خواهران سال 1386 (که حدود 100 طلبه دختر دارد) و در پایان ازخداوند متعال خواستاریم که این داعی دلسوز اهل سنّت را دوباره به مردمبازگرداند و بر توفیقات ایشان بیفزاید به امید دیدار و ملاقات دوبارهییادگار شیخ التفسیر حضرت مولانا محمدعمر سربازی (رح) امین
سلام "
وبلاگ آزادی وندیشه با موضوع جدیدی (( دورة عظمت مادها و انقراض ایشان
منشأ این قوم – شاهان ایشان – پیمان خون ساردیس – انقراض دولت ماد)) بروز
میباشد .استاد عزیز بی صبرانه منتظر حضورتان هستیم ..
شعرسروده شده توسط مولاناخیرشاهی چاپ
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1388
شعر سروده شده توسط مولانا خیر شاهی
`````` گذر هرگز نکن از کوی زندان ``````دو چشمت را نیفکن سوی زندان
`````` اگر مشک و گل و عنبر بروید `````` معطر می نگردد بوی زندان `````` اگر آبش بود از چاه زمزم ``````ننوشی قطره ای از جوی زندان `````` شبش دلگیر و روز اش چون شب او
``````همین است ای برادر خوی زندان `````` اگر مرغی شدی در آسمانها ``````گذر هرگز نکن از روی زندان ``````به دیوار بلندش بنگری نیک
`````` شوی دیوانه از جادوی زندان ``````اگر چون شیر بز باشی دلاور
``````پس از چندی شوی بانوی زندان ``````دو بازویت اگر باشد تنومند ``````ندارد قدرت ، بازوی زندان
`````` روان و فکرت آرامش ندارد
``````مکن هرگز تو آرزوی زندان
`````` به چشمانت نیاید خواب هرگز
`````` ز جیغ و داد و های و هوی زندان `````` نهار و شام تو هرگز نباشد
```````به جز کشک و آش و کدوی زندان
``````` برنج با ماست خور جان برادر ```````همین است غذای نیکوی زندان ```````روماتیسم و آپانتیس و عفونت ```````بود صدها مرض، کادوی زندان ```````اگر مردی ، ز درد و رنج و آلام ```````مکن مصرف ولی داروی زندان ```````اگر چرکی نشیند بر سر و تن ```````مشوی با صابون و شامپوی زندان
``````` به قول یوسف آن پیغمبر پاک ```````که قبر زندگان است کوی زندان ```````وکیل آباد اگر مسکن گزیدی
``````` مخر منزل تو در پهلوی زندان ```````الا ای خیر شاهی از چه نالی
``````` مبر بیشتر از این آبروی زندان ```````صبور و پر انرژی باش دائم
```````که فائق گردی بر نیروی زندان ```````اگر بهر خدا و دین رفتی
```````بکن صبر و مشو عدوی زندان ```````که زندان هست دانشگاه یوسف ``````` .. بشو اینک تو دانشجوی زندان ```````برای مرد مؤمن افتخار است
```````اگر همواره ماند توی زندان ```````````````````````````````````````````````خداوند همه علمای نیک ما را حفظ بفرماید. آمین
(((((((محبان فاروق)))))))
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------سلام-----------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐--------------- وبلاگ دبی بروز شد ----------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
منتظر حضور سبز شما هستیم.
موفق و پیروز باشید.
واقعا متاثر شدم چهره معصوم ودوست داشتنی مرحوم حاکی از اینده درخشانش در این دنیا برایش داشت اما انشالله که خداوند او را در ان دنیا از الطاف و رحمت ابدی خود بی نصیب نخواهد کرد
برایش فاتحه خواندم.
سلام وتشکرازآقامسعود
ازنظرالطاف آمیز
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------سلام-----------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐--------------- وبلاگ دبی بروز شد ----------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
منتظر حضور سبز شما هستیم.
موفق و پیروز باشید.