درعالم خیال کنارساحل

سحرازخونه درهندم به هوای ماهی

سوارقایق ام بودم خواهی نخواهی

ماهی زیادیم گی وبه قصدساحل ام کی

این ترانه رافکرکنم حسین وفادارآن زماناخوانده بودکه گرامافون بودوبنده کویت بودم وعشق وعلاقه یی داشتم به موسیقی وآوازبندری هرچنداگرهم  چه بی علاقه نیستم ولی شورجوانی ؟

جوانی چون بهاری بودوبگذشت...

قصدبنده ترانه وموسیقی نبود،ساعت هفت صبح کنارساحل بودم وتماشای ماهی گیران سخت کوش ومردان دریادل خلیج فارس

درعالم خیال مجسم میکردم که موج شکنی کوچک وزیبابرای ماهی گیری گروگ ساخته شده وقایق هاازدریاکه می آیندمجبورنیستندکه چندین نفرقایق رابالابکشندبه خشکی ازترس طوفان وبادوماهیگیران خوشهال ازکاری که برایشان انجام گرفته

یک شیرآب هم درکنارساحل ویکی دوتادست شویی وحما م نیزبرای شان ساخته اندوبرقی برای روشنایی نیزدارند

درعالم خیال بودم که یکی صدازدآقا،دیشب خواب خوبی نداشته یی داشتی چرت میزدی دل غافل خیال بنده رابکجابرده بود

بلندشدم دیدم چندین نفربایک قایق باطناب وقایق هارامیکشندبالا مردم شغل میخواهندوساحل نشینان هم درآمدشان دریاست چه میشودمسئولان شیلات باماهی گیران مهربان ترباشه وتلاش کنه کارشان قانون مندکنه وبرزخم های دستاشن مرحمی بگذاره

فکرکنم تلاش برای بدست آوردن جوازصیدماهی بسیارسخت است وهفت خوان رستم بایدبگذری تامجوزی بدست آوری

وهمیشه هم حق به حق دارنمی رسدمجوزهای صیددست صاحبان اصلی شغل نیستندهرکسی پارتی داشته تونسته بگیره بسیاری رامیشناسم که جداندرجددرکنارهمین ساحل شغل شان ماهی گیری ستولی باتلاش چندین ساله هنوزموفق به گرفتن مجوزنشده اند

گروگ ازسازمان شیلات یک سایه بان داشت که ماهی گیران ازآن استفاده نمی کردندولی برای حیوانات اهلی سایبان خوبی بود

خوشبختانه ویاشوربختانه بادپارسال همین سایه بان رانیزبه زمین کوبیدکه آثارآن فقط مانده است که بایدآثارباستانی شیلات باشد