بسم الله الرحمن الرحیم
حکم شرعی در مورد وصیت چیست؟ متن وصیت نامه چگونه باشد؟ وصیت باید در چه مواردی باشد؟
الحمدلله،
کسی
که میخواهد در مواردی، از جمله امور مالی وصیت کند باید قبل از فرا رسیدن
موت بر آن وصیت کند، بر وصیت نامه شاهد بگیرد و آن را قانونی کند. وصیت بر
دو نوع است:
1- وصیت واجب
2- وصیت مستحب
اوّل: وصیت واجب
وصیت به آنچه که بدهکار است و آنچه که طلبکار است و وصیت به امانات که نزد او گذاشته شده اند.
وصیت
به معاملاتی که نیمه کاره مانده اند و تعیین مبالغ و قیمت ها؛ وصیت به این
امور واجب است تا حقی از فردی ضایع نشود و ذمه ی خودش فارغ شود و وارثانش
بعد از مرگ او با هم درگیر نشوند؛ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ وَسَلَّمَ می فرماید : « مَا حَقُّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ لَهُ شَیْءٌ
یُوصِی فِیهِ، یَبِیتُ لَیْلَتَیْنِ إِلَّا وَوَصِیَّتُهُ مَکْتُوبَةٌ
عِنْدَهُ » بخاری (2738) مسلم (1627)
[برای مسلمانی که مالی دارد و باید درباره آن وصیت کند، جایز نیست که دوشب بر او بگذرد بدون اینکه وصیتش را نوشته باشد.]
دوّم: وصیت مستحب
وصیت
مستحب مربوط به اموری است که شخص می خواهد خیرات و صدقات نفلی انجام دهد
مانند وصیت به ثلث مال یا کمتر از آن برای یکی از خویشاوندان و یا دیگران
و یا وصیت می کند که مقداری از مال و ثروت او را به فقرا و مساکین بدهند و
یا در کارهای خیر و عام المنفعه خرج کنند. مانند: بنای مساجد و ...
رسول
الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ می فرماید :« إِنَّ
اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَعْطَاکُمْ عِنْدَ وَفَاتِکُمْ ثُلُثَ
أَمْوَالِکُمْ زِیَادَةً فِی أَعْمَالِکُمْ .» مجمع الزوائد (4/212)
[پروردگار، هنگام وفات شما در مورد یک سوم اموالتان به شما اختیار داده است تا از این طریق اعمال خیر شما بیشتر شود.]
هیثمی
در مجمع الزوائد (4/212) گوید: «رواه الطبرانی (در « المعجم الکبیر»
4/198(4129) ) و اسناد حسن» و أخرج امام احمد فی مسنده (أحمد (6/441)
)نحوه عن ابی الدرداء .
سعد بن ابی وقاص رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ
گوید: من در مکه بودم، پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ
به دیدنم آمد و در حالی که او دوست نداشت در سرزمینی بمیرد که از آن هجرت
نموده است، پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود: «
یَرْحَمُ اللَّهُ ابْنَ عَفْرَاءَ» [الله تعالی ابن عفراء را مورد رحمت
خویش قرار دهد،] گفتم: یا رسول الله! آیا می توانم تمام مالم را وصیت کنم؟
پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود : خیر، گفتم: نصف
چطور؟ گفت: خیر، گفتم: یک سوم چطور؟ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود:[ الثُّلُثُ، وَالثُّلُثُ کَثِیرٌ، إِنَّکَ أَنْ
تَدَعَ وَرَثَتَکَ أَغْنِیَاءَ، خَیْرٌ مِنْ أَنْ تَدَعَهُمْ عَالَةً،
یَتَکَفَّفُونَ النَّاسَ فِى أَیْدِیهِمْ] «بله می توانید به یک سوم
مالتان وصیت کنید در حالی که یک سوم بسیار است، اگر تو ورثه خود را در
حالی وداع نمایی که اغنیا باشند بهتر از آن است که آنها را در حالی وداع
کنی که فقیر و بینوا باشند و بر اثر فقر و بینوایی به سوی مردم دست دراز
کنند و سوال کنند» ، لفظ این حدیث در بخاری است.
در بخاری در جایی
دیگر با این الفاظ روایت شده است، سعد ابن ابی وقاص رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ
گوید: به رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عرض
نمودم، یا رسول الله می خواهم وصیت کنم؛ در حالی که دختری دارم، گفتم: یا
رسول الله! آیا به نصف مالم وصیت کنم؟ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمودند:[ النِّصْف کَثِیر] «نصف زیاد است»، گفتم: آیا
یک سوم مالم را وصیت کنم؟ پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
وَسَلَّمَ فرمود:[ الثُّلُثُ، وَالثُّلُثُ کَثِیرٌ، أَوْ کَبِیرٌ] «بله به
یک سوم وصیت کن در حالی که یک سوم بسیار است؛ یا فرمود : یک سوم زیاد است»
سعد بن ابی وقاص رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ می فرماید: مردم به یک سوم مال خود
وصیت می نمودند و رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ
به آنها اجازه می داد.
و بالله التوفیق، وصلی الله علی نبینا محمد وآله و صحبه وسلم
سلام اقا سروش ببخشید مزاحم شدم
باتشکرازدوست عزیزوبزرگوارهرچندناشناس اهل علم وعاشق به مسائل دینی
آیا نوشتن وصیت واجب است؟ آیا گرفتن شاهد بر وصیت لازم است؟ متن شرعی وصیت چیست؟
الحمدلله،
وصیت این گونه نوشته می شود:
بنده وصیت می کنم و شهادت می دهم به کلمه توحید لا اله الا الله وحده لا شریک له و أن محمداً عبده و رسوله، عیسی عبد الله و رسوله و کلمته ألقاها إلی مریم و روحٌ منه، و إن الجنۀ حق، و النار حق، و إن الساعۀ آتیة لاریب فیها و أن الله یبعث من فی القبور، تمام بستگانم را وصیت می کنم به تقوای الهی و داشتن روابط حسنه و صلح و صفا و اصلاح اخلاق و تزکیه نفس و اطاعت و فرمان برداری از الله تعالی و پیامبر بزرگوارش: به همه خویشاوندان و فرزندان و بستگان وصیت می کنم که بر مسیر حق حرکت کنند و در پیمودن راه حق صبور و بردبار باشند، به آنان همان وصیت ابراهیم و یعقوب علیهما السلام که بر فرزندانشان نمودند، توصیه می کنم: « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ »[بقره : 132]
[الله تعالی این آیین پاک را برای شما برگزیده است، زنهار که بمیرید و مسلمان نباشید.]
پس از متن فوق، شخص آنچه را که دوست دارد بنویسد. می تواند یک سوم مال یا کمتر از آن را در مصارف شرعی وصیت کند و می تواند مال معینی را نیز وصیت کند؛ البته باید نوع مصرف شرعی را معین کند (که مثلاً این مبلغ را به مسجد و یا فلان خانواده یتیم و یا به ... اختصاص می دهم)، و شخصی را به عنوان وکیل برای اجرای وصیت معین نماید، باید دانست که وصیت، واجب نیست؛ بلکه مستحب است و چون خواست می تواند وصیت کند.
در بخاری و مسلم از ابن عمررَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ روایت است، که رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمودند : «مَا حَقُّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ لَهُ شَیْءٌ یُوصِی فِیهِ، یَبِیتُ لَیْلَتَیْنِ إِلَّا وَوَصِیَّتُهُ مَکْتُوبَةٌ عِنْدَهُ»
[برای مسلمانی که مالی دارد و باید درباره ی آن وصیت کند، جایز نیست که دو شب بر او بگذرد بدون این که وصیتش را ننوشته باشد.] بخاری (2738) مسلم (1627)
در صورتی وصیت واجب است که شخصی بدهکار است و طلبکاران مدرک و یا سندی در دست ندارند که حق خود را ثابت کنند، برای چنین شخصی واجب است که وصیت نامه خود را بنویسد و حقوقی را که دیگران طلبکار هستند بنویسد تا بر اثر مرگ ایشان حقوق اینها ضایع نشود. بهتر آن است که دو شاهد هنگام تحریر وصیت نامه حاضر باشند، با این که وصیت نامه توسط شخصی از اهل علم و معتمد نوشته شود تا متولیان امر دچار سرگردانی نشوند؛ وصیت کننده تنها با نوشتن کتبی با دست خط خودش اکتفا نکند.
سلام برادر گرامی. این وظیفه همه ما هست که در این راه قدم برداریم وبرای هرچه بیشتر بالا بردن شناخت مردم از اسلام کوشا باشیم .ممنونم .جزاکم الله خیر .
آیا نوشتن وصیت واجب است؟ آیا گرفتن شاهد بر وصیت لازم است؟ متن شرعی وصیت چیست؟
الحمدلله،
وصیت این گونه نوشته می شود:
بنده وصیت می کنم و شهادت می دهم به کلمه توحید لا اله الا الله وحده لا شریک له و أن محمداً عبده و رسوله، عیسی عبد الله و رسوله و کلمته ألقاها إلی مریم و روحٌ منه، و إن الجنۀ حق، و النار حق، و إن الساعۀ آتیة لاریب فیها و أن الله یبعث من فی القبور، تمام بستگانم را وصیت می کنم به تقوای الهی و داشتن روابط حسنه و صلح و صفا و اصلاح اخلاق و تزکیه نفس و اطاعت و فرمان برداری از الله تعالی و پیامبر بزرگوارش: به همه خویشاوندان و فرزندان و بستگان وصیت می کنم که بر مسیر حق حرکت کنند و در پیمودن راه حق صبور و بردبار باشند، به آنان همان وصیت ابراهیم و یعقوب علیهما السلام که بر فرزندانشان نمودند، توصیه می کنم: « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ »[بقره : 132]
[الله تعالی این آیین پاک را برای شما برگزیده است، زنهار که بمیرید و مسلمان نباشید.]
پس از متن فوق، شخص آنچه را که دوست دارد بنویسد. می تواند یک سوم مال یا کمتر از آن را در مصارف شرعی وصیت کند و می تواند مال معینی را نیز وصیت کند؛ البته باید نوع مصرف شرعی را معین کند (که مثلاً این مبلغ را به مسجد و یا فلان خانواده یتیم و یا به ... اختصاص می دهم)، و شخصی را به عنوان وکیل برای اجرای وصیت معین نماید، باید دانست که وصیت، واجب نیست؛ بلکه مستحب است و چون خواست می تواند وصیت کند.
در بخاری و مسلم از ابن عمررَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ روایت است، که رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمودند : «مَا حَقُّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ لَهُ شَیْءٌ یُوصِی فِیهِ، یَبِیتُ لَیْلَتَیْنِ إِلَّا وَوَصِیَّتُهُ مَکْتُوبَةٌ عِنْدَهُ»
[برای مسلمانی که مالی دارد و باید درباره ی آن وصیت کند، جایز نیست که دو شب بر او بگذرد بدون این که وصیتش را ننوشته باشد.] بخاری (2738) مسلم (1627)
در صورتی وصیت واجب است که شخصی بدهکار است و طلبکاران مدرک و یا سندی در دست ندارند که حق خود را ثابت کنند، برای چنین شخصی واجب است که وصیت نامه خود را بنویسد و حقوقی را که دیگران طلبکار هستند بنویسد تا بر اثر مرگ ایشان حقوق اینها ضایع نشود. بهتر آن است که دو شاهد هنگام تحریر وصیت نامه حاضر باشند، با این که وصیت نامه توسط شخصی از اهل علم و معتمد نوشته شود تا متولیان امر دچار سرگردانی نشوند؛ وصیت کننده تنها با نوشتن کتبی با دست خط خودش اکتفا نکند.
سلام برادر گرامی .این وظیفه همه ما هست که در این راه کوشا باشیم وشناخت مردم را از اسلام بیشتر کنیم .ممنونم از همکاریت .جزاکم الله خیر
سلام اقا سروش ممنونم از حضور سبزت در ندای قران اکر لینکم کنی ممنون میشم لینکت کردم جزاکم الله خیر
محکومیت چه کسانی
اگر کسی به طور آزمایشی، با نگاهی ژرف به منشور منحرفانهی ماهوارهها و آنچه از شبکههای عربی پخش میشود، بیندازد ملاحظه میکند که آنها نمونهای از برنامههای عاری از اخلاق غربی هستند که محل اعجاب و تقلید است که اخلاق و شئون اسلامی در آن زیر پا گذاشته شده است، بدین وسیله جوامع اسلامی وارد مرحلهی تقلید و عدم استقلال میشوند. شکی نیست که شبکههای مخرب ماهوارهای، روابط و علاقهی زنان و مردان را به دلیل این که این یک نوع رابطهی جنسی است، به نمایش میگذارند، و ملتزم این امر هستند که از احکام شرعی به خاطر آنها چشم پوشیده شود، پس هر کسی با دیگری آشنا شده و با او اختلاط میکند، و هر چه دلش بخواهد با او انجام میدهد و هیچ فردی حق دخالت هیچگونه امر و نهی را برای او ندارد، گرچه رابطه آنها رابطه زنا و دوستی نامشروع باشد.
همچنین نمایش مصرف شراب است، گویا اشکالی ندارد، در حالی که این چیز عادت همیشگی آنهاست که نوشیدن آن مثل نوشیدن آب و شربت در میان آنها رواج یافته است.
پخش نمونههای گمراهکننده به اعتبار این که تنها آنها شایستهی رهبری هستند.
بزرگترین شبکههای ماهوارهای تعدادی از بدترین نمونههای ارتباطی از وابستگانشان را که تکنیک نامیده میشود، به اجرا گذاشتند و این برنامهها از پستترین نمونههای اخلاقی و عقبگرد فرهنگی به شمار میرود و هیچ نوع چشمپوشی در پستترین نوع برهنگی و ناسزایی آن یافته نمیشود.
نمونهای دیگر آگاهان بیشتر خبر دارند
یکی از شبکهها در ماه مبارک رمضان که از هنرپیشههای زن و مرد دعوت کرده بود، پس از افطار، برنامهای را پخش نمود و مجری برنامه با یکی از زنان رقاصه مصاحبهای را انجام داد، در ابتدای برنامه از او پرسید : چطور به این رتبه بزرگ رسیدی؟ (!!!)
او در پاسخ گفت : «من در سن 12 سالگی از خانودهام فرار کردم و زندگیام را به تنهایی در پیش گرفتم (!!) تا این که به این مقام و منزلت رسیدم و شهره آفاق و میلیونر شدم.
دوباره مجری از وی پرسید : آیا شما 3 مرتبه رسما و 4 مرتبه عرفا ازدواج کردهاید؟
گفت : «خیر، بلکه 4 مرتبه رسما و 7 مرتبه عرفا ازدواج نمودهام[مجله البیان (141) ص (39).]»
آری! در ماه مبارک رمضان این گونه برنامهها با زیرپا گذاشتن تمام اصول و مدارج اخلاقی به اجرا گذاشته میشود.
همچنین میزبان یکی از زنان هنرپیشه بود، از ایشان پرسیدند که چند مرتبه ازدوج کرده است؟
در جواب گفت : رسما 4 مرتبه، اما شماری از ازدواجهای عرفی را به خاطر ندارم!
دوباره از او پرسیدند : چرا این همه تعداد؟ ممکن است عیب از مردان بوده باشد؟
گفت : «خیر، بلکه عیب در نظام ازدواج است، زیرا آن یک نظام کهنه و عقب مانده است که زمان آن از بین رفته و نابود شده است»
(یعنی با زمان پیشرفته فعلی سازگاری ندارد. مترجم)
منظور او نظام ازدواج اسلامی است. که با اعمال ننگین خویش این چنین اظهار عقیده نموده و از شریعت اسلام ایراد میگیرد. سپس به این جرأتشان افزوده و آنها را با تکرار ملاقاتهای بعدی در سال آینده در همین تاریخ در برنامههایشان تحت عنوان (راز برتری!!) تشویق مینمایند و این نمونهها را تحت عنوان این که اینها ستارگان جامعه هستند، پخش میکنند.
این نمونههای متعفّن و دیگر نمونههایش راهنمائی کسانی هستند که قصد سقوط در بد کاریها و فحشا را دارند…
فرار از منزل… بدکاری و زنا… ایراد به شریعت الهی و لبگشایی و اعتراض بر مقرّرات آن.
خطرهای امنیتی لذتبردن از جرم و عادت کردن به آن
بزرگترین شبکههای ماهوارهای در ارائه فیلم های مجرمانهای به نام فیلمهای پلیسی و تکرار این برنامه در جلو چشم مردم با اختلاف طبقات و عمرشان منتشر میکنند، چنین برداشت میشود که ارتکاب جرایم در نزدشان امری عادیست، حتی جامعه صبح و شام به آن عادت کرده و آن در روی جامعه نفوذ کرده و به منزله یک رخداد روزمره در زندگی آنها قرار گرفته است.
قدرت دادن اوباشها در ارتکاب جرمهای سازمان یافته
منظور از برنامههای مجرمانه در اینجا آنچه که بدون مهارت و فن پخش میشود، و فقط گاهگاهی تحت تأثیر آن قرار گرفته و برای اغراض مشخصهای صورت میگیرد، نیست گرچه این هم خود یک نوع جرم محسوب میشود در اینجا نوع دیگری نیز وجود دارد که خطرناکتر از اولی است، و آن مجرمانه سازمان یافتهایست که این جرم به صورت حرفه و شغل انجام میگیرد که فرد آن را فن خویش قرار داده و برایش برنامهریزی میکند، و به اجرای آن حکم نموده تا به هدف و آرمان خود برسد.
ب ـ آنچه که در شبکههای تلویزیونی به اسم «فیلم پلیسی» پخش میکند ربودن زنان… کودکان… و ربودن عموم مردم است.
ج ـ همچنین دزدی و کیفیت برنامهریزی برای آن، و چگونگی رسیدن به جای مشخص، و انگیزهی به کارگیری شده.
د ـ آمادهکردن سم و مواد تولیدکنندهی آن، و برنامهریزی و ترفند علیه دیگر انسانها.
و ـ توضیح در آمادهسازی مواد منفجره و ساختن آن از مواد اولیه در نزد مردم، و روش اجرا و نشر آن برای اغراضی معلوم.
ف ـ توضیح نقشههای دنبال شده برای پوشیدن آثار جنایت و رهایی از ادوات آن، و از بین بردن هر آنچه علیه آن، و یا بر شناسایی جانیان راهنمایی میکند.
ل ـ پخش اسباب فرار و اسباب کور کردن مسئله در وقت تفتیش.
بهانههای نابجا
اینک باید به بهانههای افرادی که در جلب کانالهای ماهوارهای و وسایل دنبال کننده شبکههای جهانی عذرهایی را ایراد میکنند، اشارهای داشته باشیم که بهانههای ایشان غیر قابل قبول است.
أ ـ بعضی میگویند : ما اخبار جهان و تفاصیل آن را و اکتشافات علمی و آنچه در فضا رخ میدهد، دنبال میکنیم، در جواب میگوییم : خداوند ایشان را بر این سختیها مکلّف ننموده و در روز قیامت آنان را در ترک گوش دادن اخبار مجازات نمیکند، اما از آنچه شنیده و دیدهاند و آنچه خرج نمودهاند، سؤال خواهند شد.
و تو میبینی که اینگونه افراد از خود هیچگونه تلاش و کوششی در جهت دین و عقیدهی خویش نشان نمیدهند آن گونه که در مورد برنامههای سوء و فحشای ماهوارهای از خود حرص و علاقه نشان میدهند.
ب ـ بعضی میگویند : دنبال کردن برنامههای ماهوارهای نوعی سرگرمی و استراحت مغزی و روی آوردن به جهان را دارد که او و خانوادهاش را از حالت خفقان و دشواریها دور میسازد، در حالی که این دسته به راه خفقان واقعی که راه نجاتی از آن وجود ندارد، و به ناآرامیهای بزرگتری قدم گذاشتهاند، یقیناً روز جزا خداوند به خاطر اعمال زشتی که با ارتکاب آن روی خود را سیاه نمودهاند آنها را جزا میدهد.
(احقاف / 20)
«از پاکیها و لذایذ در زندگی دنیای خود استفاده کردید و از آن بهره گرفتید؛ اما امروز عذاب ذلت بار بخاطر استکباری که در زمین به نام حق کردید و بخاطر گناهانی که انجام میدادید، جزای شما خواهد بود».
امروز غرب مهار خویش را رها نموده و بر هر چه نفس او از شهوتهای حرام او را وادار نماید سوار است و در این باره برایشان عبرت بزرگی است.
و این اعمالشان برای آنها چیزی جز پشیمانی و حسرت و افسوس نمیافزاید و نگرانیها و بحرانهای روانی و مرگهای انتحاری آنها بیشتر میشود.
هرگاه فردی عذر آورد در حالی که او همواره مخالف شریعت خداوند و مطیع نفس و خواهشهایش باشد، او فقط در جهت از بین بردن خودش تلاش میکند، و راه بدبختی را میپیماید.
آگاه باش! و از خدا بترس! و تا فرصت باقی است و مرگ فرا نرسیده به پروردگارت انابت کن!!
به دوستانت هم بفرست اینو .جزاکم الله خیر
التوبة: (من تاب قبل أن تطلع الشمس من مغربها تاب الله علیه) مسلم 2703 (إن الله عز وجل یقبل توبة العبد ما لم یغرغر).