گروگ ازنگاه دوربین

گروگ ازنگاه دوربین

فتوو بلاک شهربندری گروگ
گروگ ازنگاه دوربین

گروگ ازنگاه دوربین

فتوو بلاک شهربندری گروگ

تاریخ بیابان زمین

سلام

ان روزیکه ازیکی ازدوستان خواهش کردم وبلاکی برای بنده درست کندتاامروز مدتی میگذرد وبنده اهل وبلاک ووبلاک نویسی نبودم اگرچه به اینتر نت علاقه داشتم ولی این جادوی قرن ببیست ویابیست ویکم برای اینکه ازقافله عقب نمانم دوست داشتم امدم چندتاپست زدم ابکی وشل ودوستان استقبالی نکردند ویا به ان جاسری نزدند البته موضوعی که بنده انتخاب کرده بودم به کارشان نمیخورد هیجانی درکسی به وجود نمی اورد اینکه بنده ازقول مرحوم سدیددادبزنم که میراث فرهنگی ویاجوانانی که قرار بوده مکان های تاریخی رابه میراث فرهنگی معرفی کننداین همه وبلاک میگذارند ومی ایند بابنده همکاری وهمراهی میکنند وسواس به پاسه کیلومترپیاده می ایند گلای گت تاحقانیت تاریخی بودن ان ثابت کنندبنده هم ازاول میدونستم رفتم درهمین تابستان وانجارادیدم اگرچه موفق نشدم همه جاراببینم بنده شاید به قول بعضی حس خودخواهی وادارم کرد درچند وبسایت دیگر مقالهای ابکی بنویسم ونگرفت ولی خوب چکار کنم ازرونرفتم که نرفتم واینک که بعد ازمدتی تاخیربازهم امده ام دست خالی ان روز هاامیدداشتم که دوستان شاید باری ازدوشم بردارند ولی به انتظار نشستن فایده نداشت وهم مانده بودند که دومن خودراچگونه اردکننددووب سایت یکی مکران زمین ودیگری وبسایت سیریک وتوابع که روی انها کارشده بود واگر مقالاتی درانها مینوشتند ارزش داشت به فراموشی سپرده شدندوکسی متاسفانه باانهاهمکاری نکردوبنده ماندم تنها وتاریخ بیابان زمین به خدابیابان زمین تاریخی کهن داردولی یکی بایدروی ان کارکند که سوادوبیاضی داشته باشد ومحتاج کمک دیگران نباشد بدبختانه تاریخ نویسی امد نیامد دارد شهامت وشجاعت میخواد اخرتاریخ که ازادم فقیر شروع نمیشوددرتاریخ نویسی بیابان همه سرکارت باخوانین وگردن کشان روز گاراست انهاتاریخ ساختند که شلاق بردریازدند وجنگیدند وحکومت کردندوبه اسارت گرفتند وازاسیری نجات دادندکجا میشود نوشت که پاروی دم یک ادم بزرگ نگذاری ومورد لعن ونفرین ان قوم منده قرارنگیری اگرتاریخ سیصدساله بیابان رابامیر شروع کنی باید باایل طاهرزائی تمام کنی دراین گیر ودارهمه خودرابحق میدانند وحق هم دارنداخربرای حفظ امنیت خود وناموس مردم مجبوربودند اعدام کنند بجنگندوبرای ساختن خانه بیگاری بگیرند وباده یک وپول سری بودجه تهیه کنندوبسیاری کارهای دیگر که بنده وارد مقوله نمیشوم واگر روزی قسمت بناچارشد شاید دم اخرهم بنده این کارکردم بسیاری رابردندفروختند که امروزهمان ها به امیری ووزیری رسیده اند ولی این نسخه خوبی نیست که بنده تائیدکنم مردم فلک زده ان روزکه ازقحط سالی به دباوزباره ومسقط فرار کردند امروز اتومبیل پنصدهزاردرهمی سوارندولی بسیاری بدبختی تحمل کردند تابه اینجارسیدند

ادامه دارد...نظرات وره نمودشمابنده رادلگرم خواهدکرد

البته نوشتن این چندسطر دلیل فراموش کردن گلای گت ویاکلات جت نیست انرانیزدنبال خواهیم نمود

نظرات 7 + ارسال نظر
یک همشهری سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ب.ظ

اقاسروش
یک /تاریخ بیابان زمین رابی نام بردن ازیاقوت پاکار وظلم وستم ان ودوران سیاه گروگ وکدخدائی فلان نمیشه نوشت
دوکهیر احمدعیسی گفته بود /حسن به ساه نر گفتا سه خرما
سه کامل محمدملا میگوید /دران روزی که حاکم بود خون خوار

چهار کهیرمیگوید /حسینی رابه مثل داربشکافت
خوب اگرشما هفتادسال عمرکنید وهمه روزه اینهارا بنویسی که چاه کنار دریازده ئی اگر یارای نوشتن نداری پس تاریخ بیابان زمین که همینها هستندبابای من که میرفت کنارساحل وماهی میگرفت ومی فروخت ومازاد باخرما میخورد که تاریخ ندارد تاریخ ازادم کشها وراه زنان وچپاول گران وسرگردنه بگیرها مینویسند
اری جانم دلم برایت سوخت این همه نوشتی وکسی به این وبلاک سری نزد دیشب باپدرم ازتاریخ گروگ وگروگی سخن امدوپدر که دلی پرخون داشت حرفهای گفت که بماند برای بعد
عاقبت بخیر باشی

ازشماممنون وازروزگارنیز
حق باشمااست پرداختن به تاریخ روستا به دون نوشتن وقایع بیابان زمین وتحقیق مدون ثمربخش نخواهدشد بتوانیم ازشمابیشتراستفاده ببریم

ناشناس کونه نظر چهارشنبه 12 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:49 ق.ظ

سلام صبح بخیر سروش عزیز وعالی قدر
عزیزم نه هر اشتر جرانی شیر باشد نه هر روبه صفاتی شیر باشد هر آنجوئی که آثارش قدیمی است رود آبش وکر جه دیر باشد همانطور که فرموده بودید از نظر إین کوته نظر تأئید کسانیکه با مشقت وزحمات بیدریغ وقربانی دادن تاریخ ساختند که شلاق بردریازدند وجنگیدند وحکومت کردندوبه اسارت گرفتند وازاسیری نجات دادند بلکه در إین راه هم قربانی دادند تا مردم خواب راحت کردند واز شر دزد در أمان باشند البته به فضل خدا وباسبانی همین شیر مردان که غارتکران را تعقیب می نمودند ودر حفظ مال وناموس مردم کوشا وسعی تلاش میکردند که نظم در منطقه برقرار باشد
بقول معروف :- نعمتان على الإنسان مجهولتان الصحة والأمان

دوست ناشناس بنده ازنظرت ممنونم به بنده ایمان داشته باشید اگر قرار شدروزی تاریخ بیابان رابنویسم قدرومنزلت بزرگان حفظ خواهد شد
ولی درتاریخ نان وحلوا قسمت نمی کننداری میکشند ومی بندند وخود وقوم خودرا حفظ مینمایند

اشنا پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:42 ب.ظ

اقای سروش نوشتهای شما به درد هیچ کس نمیخوردبیخودرحمت مکش باقی خوددانی

یک دوست ازدبی جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:09 ب.ظ

حاجی علی مرادشاهی روزسه شنبه درامارات متحده عربی درگذشت ایشان عمرپربرکتی داشتندبه همه دوستان ایشان وخانواده شان تسلیت میگویم

بنده نیز درگذشت مرحوم را خدمت خانواده ایشان فرزندان شان وبازماندگان تسلیت عرض میکنم روحش شاد

یک دوست قدیمی سه‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:07 ب.ظ

باسلام خدمت آراسته
به قول افغانی هامانده نباشی که میدانم که میمانی سعی شما متعالی باد انشالله قصد دارم دعوت کنم شمارا سفری کوتاه وبرای سوژه جالب وبه دردبخور به همین زودی تماس میگیرم خداوندشماراتوفیق عنایت فرماید

سلام وتشکر نام خودرامینوشتی خیالم راحت میشدبنده درخدمت هستم

دوست چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:11 ق.ظ

شعراز:نظامی
کودکی ازجملۀ آزادگان
رفت برون بادوسه همزادگان
پای چودراه نهادآن پسر
پویه همی کردودرآمدبه سر
پایش ازآن پویه درآمدزدست
مهردل ومهرۀ پشتش شکست
شدنفس آن دوسه همسال او
تنگترازحادثۀ حال او
آن که ورادوستترین بودگفت:
دربن چاهیش ببایدنهفت
تانشودرازچوروزآشکار
تانشویم ازپدرش شرمسار
عاقبت اندیشترین کودکی
دشمن اوبوددرایشان یکی
چون که مرازین همه دشمن نهند
تهمت این واقعه برمن نهند
زین پدرش رفت وخبردارکرد
تاپدرش چارۀ آن کارکرد
هرکه دراوجوهردانائی است
برهمه چیزش توانائی است
دشمن داناکه غم جان بود
بهترازآن دوست که نادان بود

ای بابا فعلاتاامادگی بنده این شعرقبول کن ممکن است مقاله هم برایت بنویسم

ممنونم دوست چه خوب بود شما بانام خودتان می امدید ومطلبی برای بنده مینوشتید

دوست شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:35 ب.ظ

اشک خونین
از: ادیب
چه افتادکه ازپیش مامیروی
بگوکه ازبرماکجا میروی
چه رخ دادکارام جان میروی
چه کردیم کزپیش مامیروی
شتابان چوعطرگل یاسمین
هماهنگ بادصبامیروی
دل ماست چون سایه درپی ترا
توناکرده روبرقفامیروی
چنان کزسرکوی گلچهرگان
شتابان گریزدوفامیروی
روی گرچه ازپیش چشم ولی
کجاازدل آشنا میروی
چنان کزچمنهابگاه خزان
گریزدنشاط وصفامیروی
روداشک خونین زچشم ادیب
توفارغ ازاین ماجرامیروی

بازهم گردشی درنت وبرگرفتن غزلی وتقدیم به شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد