گروگ ازنگاه دوربین

گروگ ازنگاه دوربین

فتوو بلاک شهربندری گروگ
گروگ ازنگاه دوربین

گروگ ازنگاه دوربین

فتوو بلاک شهربندری گروگ

سال نو مبارک

     

 

  

 

 

نوروز تان پیروز هرروزتان نوروز 

 

سال ۱۳۸۸خورشیدی برشما وخانواده محترم تان مبارک باد  

 

به امیدابادانی ایران اسلامی وبیابان زمین  

وآرزوی صلح ودوستی درجهان

نظر بزرگوارانه آقای عیسی نیکخواه ازسوئد

با سلام به دوستان بسیار محترم وگرامی.
نوشته ام را با شعری از مولوی آغاز می کنم.
هرکس که دور ماند از اصل خویش       باز جوید روزگاری وصل خویش

با سلام مجدد و باتشکر فراوان از دوستان و عزیزان در تار نمای گروگ در یک نگاه
شما از من خواسته اید که از دوران زندانیم در زندانهای سیاسی رژیم شاهنشاهی پهلوی برایتان مطلبی بنویسم.
نظر. عقیده جالب وخوبی است. زیرا آن به معنای این است که گذشته پایه و بنیاد حال و آینده است برای اینکه انسان موفق شود باید از گذشته درس بگیرد و رخدادهای گذشته را تجزیه وتحلیل کند و نقاط ضعف و قوت آن را بیابد و حال و آینده خویش را بر اساس نقاط قوت پایه گذاری کند.
این جمله را از شعر شاعره بزرگ شعر و ادبیات بانو پروین اعتصامی برایتان نوشتم می خواهم اضافه کنم که نمی توآن با آن فکر و شیوه فکری که باعث پدید آمدن مشکلی شده است. آن مشکل را حل کرد. و این جمله را از دانشمند بزرگ انیشتین برایتان نقل کردم.

اولآ ما مردم گیاوان و کلآ مردم منطقه هرمزگان نیاز به تغیر وتحول داریم. تغیر در اندیشه خویش در دید و بینش خویش و در نگرش به نسبت به تحولات اجتماعی پیرامون خویش.
ما باید بتوانیم حقایق را درک کنیم یعنی توان درک واقعیت ها را داشته باشیم و تشخیص دهیم زیرا درک واقعیت شجاعت است. زمانی انسان واقعیت را درک کند تصمیم درست و برخورد درست اتخاذ می کند نسبت به آن واقعیتی در پیش روی خود دارد. شناخت همان دانش درست از واقعیت است هم شحاعت است.
ما مردم گیاوان باید موقعیتهای اجتماعی گیاوان را درک کنیم و از ذهن گرایی بپرهیزیم یعنی خود را تغیر دهیم و با شرایت جدید جهانی خود را منطبق کنیم.
دومین ضرورت در منطقه اتحاد است.
اتحاد اساسی ترین راه در جهت رسیدن به اهداف انسان است.
ما باید زمینه های اتحاد را بین مردم منطقه پیدا کنیم.
و حول آن زمینه ها اهداف مشترک و نیازهای مشترک باهم متحد شویم. زیرا اتحاد امری ذهنی نیست بلکه امری عینی است یعنی نیاز مشترک و منافع مشترک منجر به اتحاد می شود.
سومین و مبرم ترین و لازم ترین مسئله امروزما در گیاوان و کلآ استان هرمزگان تشکیل یک سازمان سیاسی است.سازمانی که از منافع ابتدائی مردم منطقه دفاع کند و منافع ابتدائی مردم منطقه را تأمین کند و منافع ابتدائی مردم ما در گیاوان عبارتنداز دمکراسی .حقوق انسان _ غذا _ پوشاک _ مسکن _ کار _ بهداشت _ آموزش وپرورش _ جاده و وسائل نقلیه _ رسانه های ارتبات جمعی (رادیو و مطبوعات) آزادی اندیشه و بیان و مطبوعات و امکان اخبار وتحولات روز مره که در دنیا می گذرد دسترسی داشته باشند.
 
حال به مرحله ی دیگر صحبتمان می رویم و به جریانات دیگری می پردازم آن رژیم پهلوی است. که الان وجود خارجی ندارد.
رژیم شاهنشاهی پهلوی یک رژیم دیکتاتوری بود و در آن رأی و نظرات مردم در امر اداره مملکت و برنامه های اقتصادی و سیاسی نقش تعین کننده ایی نداشت. که این شاخص ترین ماهیت و خصلت نظامهای دیکتاتوری است.
کشور ایران تک حزبی اداره می شد و آن حزب حزب رستاخیز بود تمام تصمیم از جانب محمد رضا شاه اتخاذ می شد.
در سال 1353 شمسی من وارد دانشگاه شیراز شدم که در آن موقع به نام دانشگاه پهلوی نامیده می شد ودر رشته مهندسی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل شدم. دانشگاه خوبی بود. و بار علمی بالایی داشت. مانند سایر دانشگاهای آن زمان در ایران.
فعالیت سیاسی بسیار محدود بود ولی فعلیتهای سنفی دانشجویی وجود داشت کوچکترین صدای اعتراضی در نطفه خفه می شد. ساواک برای فعالین سیاسی یک حالت هیولایی داشت. اما روشن فکران آن دوره در زمان پهلوی برای تغیر و ایجاد یک نظام دمکراتیک در تلاش بی پایانی بودند و از پای نمی نشستند.
فعالیت زیر زمینی سازمانها و گروهای مخالف رژیم پهلوی ادامه داشت.
در اینجا بد نیست که از سازمانها و گروها سیاسی فعال در آن زمان نام ببرم.
سازمان چریکهای فدائی خلق _ ستاره سرخ _  ماوریستا سهند _ سازمان مجاهدین خلق که سازمان پیکار از آن انشعاب کرد _ نهضت آزادی گروهی به رهبری رجایی و بهزاد نبوی که الان به نام مجاهدین انقلاب اسلامی معروف است.
در زمان رژیم پهلوی زندانیان سیاسی در بین مردم احترام داشتند. وضع غذا و سایر مایحتاج در زندانهای رژیم پهلوی خوب. شکنجه در دوران بازجویی حد و حدودی نداشت و اعمال می شد مراحل دستگیری و بازجویی به عهده ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) بود.
از رایج ترین شکنجه ها عبارت بودند از بی خوابی, آویزان به وصیله دستبند به سقف, شلاق بر قف پا,دست بند کپانی که یک دست را از بالای شانه ویک دست دیگر را از زیر شانه به پشت سر دست بند می زدند, وشوک الکترونیک به بدن وارد می کردند.
من سال 1354 شمسی در یک شورش اعتراضی دانشجوی در اباده فارس زمانی که قصد داشتم از طریق اصفهان به گیاوان بیایم دستگیر شدم. مدت یک سال و نیم در زنذان سیاسی عادل آباد شیراز و یک سال در زندان قصر تهران زندانی به طور ممتد و پیوسته زندانی بودم. وبا انقلاب 1357 از زندان آزاد شدم. وبعداز انقلاب اسلامی و با بستن دانشگاه ها از سوی نظام جمهوری اسلامی تصفیه افرادی که از نظر مذهبیون و ابستگی به گروهای غیر مذهبی داشتند من هم تصفیه و از دانشگاه اخراج شدم. و از آنجا به امارات متحده عربی و بعد به سوئد آمدم.
از وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی سوئد برایتان نمی نویسم ولی به اختصار باید برایتان بنویسم که در اروپا و این بخش از قاره های جهان مدینه فاضله افلاطون را برای خود ایجاد کرده اند که در زبان سوئدی به آن می گویند(valfavds_samhall) بازهم بر می گردیم به منطقه خودمان گیاوان شرایط تاریخی آن زمان گیاوان منجر به پرورش روشن فکرانی در گیاوان شد مانند جلال نیکخواه _ مرشد رستمی و عبدالرحیم زرهی و.....
که در اینجا نمی توان از همه ی آنها نام برد. در مناطق وسیعی از میناب تا چابهار جوانان ما و مردم ما در گیاوان ثروت ما هستند, ثروت منطقه گیاوانند. انسان زیر بنای همه ی اجتماعات بشری است و سایر معقولات, فاقدها واقیتها روبرایند و ساخته فکر و اندیشه انسانند.
مخالفت من با نظام شاهنشاهی پهلوی ناشی از محرومیت مردم ما بود,در تمام ستوه اجتماعی. به دلیل محرومیت مردم گیاوان از اساسی ترین و ابتدائی ترین حقوق مردم گیاوان که در بالا از اساسی ترین حقوق انسان نام بردم ودر اینجا فقط به دمکراسی و حقوق انسان اکتفا می کنم. من در تغیر نظام سلطنتی پهلوی فعال بودم تا برای مردم خویش در گیاوان و مردم ایران دمکراسی,آزادی,حقوق انسانی,رفاه,کار,بهداشت,آموزش وپرورش,امنیت اجتماعی و اقتصادی فراهم شود.
در پایان نوشته خود را با این شعر بلوچی به پایان می رسانم.
طوفان گستگنت زوراکی     چولور که گزنت باکی نی
به امید آرزوی موفقیت و پیروزی برای همه ی مردم گیاوان
عیسی پیرداد استکهلم _ سوئد17_3_2009

باتشکراز اقای عیسی نیکخواه درسوئد ونظرلطف شان  

گروگ دریک نگاه

عیسی نیکخواه
nikkhahv@yahoo.com
IP: 118.103.234.155
سه شنبه 27 اسفند 1387 ساعت 02:42

حال به مرحله ی دیگر صحبتمان می رویم و به جریانات دیگری می پردازم آن رژیم پهلوی است. که الان وجود خارجی ندارد.
رژیم شاهنشاهی پهلوی یک رژیم دیکتاتوری بود و در آن رأی و نظرات مردم در امر اداره مملکت و برنامه های اقتصادی و سیاسی نقش تعین کننده ایی نداشت. که این شاخص ترین ماهیت و خصلت نظامهای دیکتاتوری است.
کشور ایران تک حزبی اداره می شد و آن حزب حزب رستاخیز بود تمام تصمیم از جانب محمد رضا شاه اتخاذ می شد.
در سال 1353 شمسی من وارد دانشگاه شیراز شدم که در آن موقع به نام دانشگاه پهلوی نامیده می شد ودر رشته مهندسی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز مشغول به تحصیل شدم. دانشگاه خوبی بود. و بار علمی بالایی داشت. مانند سایر دانشگاهای آن زمان در ایران.
فعالیت سیاسی بسیار محدود بود ولی فعلیتهای سنفی دانشجویی وجود داشت کوچکترین صدای اعتراضی در نطفه خفه می شد. ساواک برای فعالین سیاسی یک حالت هیولایی داشت. اما روشن فکران آن دوره در زمان پهلوی برای تغیر و ایجاد یک نظام دمکراتیک در تلاش بی پایانی بودند و از پای نمی نشستند.
فعالیت زیر زمینی سازمانها و گروهای مخالف رژیم پهلوی ادامه داشت.
در اینجا بد نیست که از سازمانها و گروها سیاسی فعال در آن زمان نام ببرم.
سازمان چریکهای فدائی خلق _ ستاره سرخ _  ماوریستا سهند _ سازمان مجاهدین خلق که سازمان پیکار از آن انشعاب کرد _ نهضت آزادی گروهی به رهبری رجایی و بهزاد نبوی که الان به نام مجاهدین انقلاب اسلامی معروف است.
در زمان رژیم پهلوی زندانیان سیاسی در بین مردم احترام داشتند. وضع غذا و سایر مایحتاج در زندانهای رژیم پهلوی خوب. شکنجه در دوران بازجویی حد و حدودی نداشت و اعمال می شد مراحل دستگیری و بازجویی به عهده ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور) بود.
از رایج ترین شکنجه ها عبارت بودند از بی خوابی, آویزان به وصیله دستبند به سقف, شلاق بر قف پا,دست بند کپانی که یک دست را از بالای شانه ویک دست دیگر را از زیر شانه به پشت سر دست بند می زدند, وشوک الکترونیک به بدن وارد می کردند.
من سال 1354 شمسی در یک شورش اعتراضی دانشجوی در اباده فارس زمانی که قصد داشتم از طریق اصفهان به گیاوان بیایم دستگیر شدم. مدت یک سال و نیم در زنذان سیاسی عادل آباد شیراز و یک سال در زندان قصر تهران زندانی به طور ممتد و پیوسته زندانی بودم. وبا انقلاب 1357 از زندان آزاد شدم. وبعداز انقلاب اسلامی و با بستن دانشگاه ها از سوی نظام جمهوری اسلامی تصفیه افرادی که از نظر مذهبیون و ابستگی به گروهای غیر مذهبی داشتند من هم تصفیه و از دانشگاه اخراج شدم. و از آنجا به امارات متحده عربی و بعد به سوئد آمدم.
از وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی سوئد برایتان نمی نویسم ولی به اختصار باید برایتان بنویسم که در اروپا و این بخش از قاره های جهان مدینه فاضله افلاطون را برای خود ایجاد کرده اند که در زبان سوئدی به آن می گویند(valfavds_samhall) بازهم بر می گردیم به منطقه خودمان گیاوان شرایط تاریخی آن زمان گیاوان منجر به پرورش روشن فکرانی در گیاوان شد مانند جلال نیکخواه _ مرشد رستمی و عبدالرحیم زرهی و.....
که در اینجا نمی توان از همه ی آنها نام برد. در مناطق وسیعی از میناب تا چابهار جوانان ما و مردم ما در گیاوان ثروت ما هستند, ثروت منطقه گیاوانند. انسان زیر بنای همه ی اجتماعات بشری است و سایر معقولات, فاقدها واقیتها روبرایند و ساخته فکر و اندیشه انسانند.
مخالفت من با نظام شاهنشاهی پهلوی ناشی از محرومیت مردم ما بود,در تمام ستوه اجتماعی. به دلیل محرومیت مردم گیاوان از اساسی ترین و ابتدائی ترین حقوق مردم گیاوان که در بالا از اساسی ترین حقوق انسان نام بردم ودر اینجا فقط به دمکراسی و حقوق انسان اکتفا می کنم. من در تغیر نظام سلطنتی پهلوی فعال بودم تا برای مردم خویش در گیاوان و مردم ایران دمکراسی,آزادی,حقوق انسانی,رفاه,کار,بهداشت,آموزش وپرورش,امنیت اجتماعی و اقتصادی فراهم شود.
در پایان نوشته خود را با این شعر بلوچی به پایان می رسانم.
طوفان گستگنت زوراکی     چولور که گزنت باکی نی
به امید آرزوی موفقیت و پیروزی برای همه ی مردم گیاوان
عیسی پیرداد استکهلم _ سوئد17_3_2009

باتشکراز اقای عیسی نیکخواه درسوئد ونظرلطف شان  

گروگ دریک نگاه

نظریکی ازخوانندگان وبلاک

سلام دوستان
مثل اینکه رسم است که همه ما صحبتمان با عملمان یکی نباشه. مثلا خودم میگم به مسائل حاشیه ای نپردازیم که از موضوع دور نشیم ولی عملا با ادامه این بحث خودم صحبتهای قبلی ام را نفی میکنم
یا خانم atashکه درکامنت های قبلی خیلی اصرار دارند که افت یک قبیله را به اعتیاد- بیسوادی و...نسبت بدهند ولی موقعی که صحبت از مسائل سیاسی به میان می آید کلا مخالفند ومعتقدند که این سرنوشت را خدا تعیین کرده اند.
خواهر ارجمند وفرهیخته ، من هم با شما موافقم که خدا سرنوشت آدمی را تعیین می کند وهمچنین موافقم که قسمت اعظم وضعیت فعلی قبیله طاهرزئی نتیجه اعمال خودشان است یا درواقع کم کاری هایشان. همانگونه که دراول کامنت قبلی ام هم عرض کردم که سرنوشت هر قومی توسط خود آن قوم تعیین میشود. ولی کل این مسائل دلیل نمیشود که ما تغییرات حکومتها ومسائلی که بعد ازآن اتفاق می افتد را نادیده بگیریم. چه بسا اعتیاد و... که بقول شماعامل افت این قوم هستند هم متاثر ازهمین مسائل باشند.
بطور مثال بسیاری از افراد تاثیرگذار این قوم بعد ازانقلاب بخاطر مسائل سیاسی وبدلیل ارتباط با رژیم سابق به حاشیه رانده شده وحذف شدند وبسیاری دیگر هم همواره بدلیل مشابه درمعرض اتهام قرارگرفته ومنزوی شدند. واین یعنی تاثیر مسائل سیاسی بریک قوم
هرچند که همه اینها در راستای مشیت الهی می باشند
ما درجهان سوم زندگی میکنیم جائی که همیشه تر وخشک باهم میسوزند نه درایران بلکه در کل جهان سوم رسم براینست که اگر حکومتی تغییرپیداکند کل افرادی که به نوعی در حکومت قبلی مورد لطف بوده اند مورد غضب قرار می گیرند.(هرچند که رژیم سابق هم چنان لطفی به این قوم نداشته ودرگیریهای این قوم باشاه هم نمونه بارزآن است)
همانگونه که بطور مثال در زمان حکومت صدام ، شیعیان در محدودیت وتنگنا بودند وانزوای آنان پیش ازاینکه نتیجه کم کاری خودشان باشد نتیجه اوضاع سیاسی آن زمان بود ولی با تغییر وضع سیاسی همه چیز فرق کرد. یا مسائل افغانستان و.....
درکشوری مثل آمریکا ویا کشورهای دموکراتیک اروپائی هم که ادعای آزادی ودموکراسی دارند هم وضعیت به همین گونه است البته با شدت خیلی کمتر.
مگر نه اینست که وجهه مسلمانان در اروپا وآمریکا با حمله تروریستی بن لادن بشدت خدشه دارشد ومحدودیت های بشتری نسبت به آنان اعمال شد .مگر مسلمان اروپائی چه کاری کرده بود ویا چه کاری نکرده بود که هم اکنون مورد بی مهری قراربگیرند. پس مسائل سیاسی چه بخواهیم وچه نخواهیم تاثیر خودش را برهمه ما میگذارد.
البته انتظار اینست که عقلای یک قوم از محدودیت ها هم استفاده کنند وآن را به فرصت تبدیل کنند ، کاری که درقوم طاهرزئی شاید کمتر به آن پرداخته شده. 

(گیاوان دوست)

باتشکراز دوست بزرگوارآقای گیاوان دوست 

درسیری دراینترنت به این وبلاک نیزبرخورد کردم فکرکنم به نام وحشت بایدباشد  

بنده برای اینکه دوستان متوجه اعتیادکنم این رانیزگذاشتم 

ازسروران بزرگوارودوستان عزیزاستدعادارم نظرات سیاسی نکنند  

آرزوی بنده همیشه این بوده که پلی ایجادکنیم بین هم برای دوستی ومحبت بااحترام متقابل   

 

 

 

نظر بزرگوارانه گیاوان دوست 

 

 

 

 سلام ودرود برخانم atash

من هم معتقدم دلیل همه این عقب افتادگی ها این نیست ودلایل مختلف دست به دست هم داده اند ووضع فعلی را بوجود آورده اند.

همانگونه که قبلا هم عرض کرده ام ، راه چاره راباید دربین افراد ایل طاهرزئی جستجو کرد.
بهر حال تک تک افراد ایل طاهرزئی درمقابل وضع موجود مسئولند. ولی مسئولیت افراد باتجربه وباسواد دراین بین ازهمه بیشتر است . انتظار اینست که با خودباوری و پرهیز از هرگونه عملی که پیشینه ونام نیک رفتگان را زیر سوال ببرد وبا اتحاد داخلی و اتحاد وتعامل با سایر طوایف سعی در اصلاح وضع موجود بنمایند.
چنانچه ما بتوانیم ذهنیت بدی را که اقلیت متعصب این ایل بوجود آورده اند در اذهان عمومی تغییر بدهیم گامی بزرگ در جهت اعتلای نام این ایل بزرگ برداشته ایم. واین میسر نمیشود مگر با تلاش مستمر و حضور فعال در جامعه و همچنین آگاه نمودن فرزندان وآینده سازان این ایل نسبت به وظیفه خطیری که بعهده دارند.
ما نباید انتظار داشته باشیم که یک منجی بیاید واوضاع را بنفع ما تغییر دهد. منجی یکایک افراد این ایل هستند.
وهمچنین نباید انتظار داشته باشیم مثل پیشینیان باشیم . زیرا دوره ای که آنها زندگی کرده اند وشیوه افتخار آفرینی آن بزرگان 180 درجه با وضعیت فعلی متفاوت است. ما اگر درصحنه علم ودانش پیشرفت کنیم و از این راه باعث بهبود وضع فرهنگی وهمچنین تامین رفاه افراد این ایل بشویم به همان اندازه افتخار نصیب مان می شود. واین یعنی نبرد درجبهه ای دیگر و مهمتر.
درضمن ازشما خواهر عزیز وسایر عزیزانی که موجبات این بحث وتبادل نظر رابوجود آورده اید بی نهایت سپاسگزارم.
همواره به چالش کشیدن نقاط ضعف اولین قدم درجهت رفع آن می باشد. امیدوارم از نقطه نظرات سازنده وراهگشای شما وسایر عزیزان دلسوز بتوانیم حداکثر استفاده را ببریم.

درضمن از سایر جوانان گروگ که حتما خواننده این مطالب هستند انتظار داریم که نظرات خودرا از ما دریغ نکنند. زیرا همه ما متعلق به این خاک هستیم وپیشرفت و سرافرازی هر کدام از ما باعث سرافرازی کل منطقه گیاوان است.
همانگونه که ما از پیشرفتهای علمی واجتماعی جوانان کوشای گروگ صمیمانه وازته قلب خوشحال میشویم .
  

 

 

 

 

 

 

 

  http://manoujan.blogfa.com/ 

این وبلاک برادرمنوجانی نیز حرفی برای گفتن داردبرای تشکر وحق شناسی بنده وبلاک این دوست ناشناس دراینجاکپی کردم که همه ازان استفاده کنیم 

باهم دراینده سخن خواهیم گفت ازنظرات شمامتشکرم

 

 

http://www.vahshat.blogfa.com/post-50.aspx