سلام
باشهریارغزل معاصرایران
قمار عاشقان بردی ندارد از نداران پرس
کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس
جوانیها رجزخوانی و پیریها پشیمانی است
شب بدمستی و صبح خمار از میگساران پرس
قراری نیست در دور زمانه بیقراران بین
سر یاری ندارد روزگار از داغ یاران پرس
تو ای چشمان به خوابی سرد و سنگین مبتلا کرده
شبیخون خیالت هم شب از شب زنده داران پرس
تو کز چشم و دل مردم گریزانی چه میدانی
حدیث اشک و آه من برو از باد و باران پرس
عروس بخت یکشب تا سحر با کس نخوابیده
عروسی در جهان افسانه بود از سوگواران پرس
جهان ویران کند گر خود بنای تخت جمشید است
برو تاریخ این دیر کهن از یادگاران پرس
به هر زادن فلک آوازهی مرگی دهد با ما
خزان لاله و نسرین هم از باد بهاران پرس
سلامت آنسوی قافست و آزادی در آن وادی
نشان منزل سیمرغ از شاهین شکاران پرس
به چشم مدعی جانان جمال خویش ننماید
چراغ از اهل خلوت گیر و راز از رازداران پرس
گدای فقر را همت نداند تاخت تا شیراز
به تبریز آی و از نزدیک حال شهریاران پرس
چندقطعه عکس
شیرازیک سال پیش رودخانه خشک بین مصلی کناررکنآباد
مرحوم حاج ابراهیم آذرطوس
پدرنوین کارگاه پارچه بافی شهرگروک
سدزیبای روستای سرارودرشهرستان سیریک
|
این شعر |
|
یاد عهد قدیم! ا لفتی با شاهد و مینا و ساغر داشتیم! در دل تاریک شب خورشید انور داشتیم! ما در آن بزم از حریفان جای برتر داشتیم! ر بساط عیش کوس پادشاهی می زدیم! چونکه مُلک شادکامی را مسخر داشتیم! در گلستان ناز٬بر سرو صنوبر داشتیم! تا نه پنداری که جز این کار دیگر داشتیم! جمله را بهر نشاط بزم از بر داشتیم! شوق در تن٬ذوق در دل٬شور در سر داشتیم! کی خبر از کینه چرخ فسونگر داشتیم آن فسونهای عجب را جمله از باور داشتیم! در کمین خویش خصمی سخت منکر داشتیم! تلخ شد عیشی که همچون شهد و شکر داشتیم! ما شکسته کشتی بگسسته لنگر داشتیم! این همه از بخت بد وز شوم اختر داشتیم! چشم امید از جهان و دل ز جان بر داشتیم! این شعرگویای حال بسیارازدوستان است قبول کنیم http://www.lovely0smile.com/Msg-7262.html عکسهایی دیدنی درلینگ بالا |