|
این شعر |
|
یاد عهد قدیم! ا لفتی با شاهد و مینا و ساغر داشتیم! در دل تاریک شب خورشید انور داشتیم! ما در آن بزم از حریفان جای برتر داشتیم! ر بساط عیش کوس پادشاهی می زدیم! چونکه مُلک شادکامی را مسخر داشتیم! در گلستان ناز٬بر سرو صنوبر داشتیم! تا نه پنداری که جز این کار دیگر داشتیم! جمله را بهر نشاط بزم از بر داشتیم! شوق در تن٬ذوق در دل٬شور در سر داشتیم! کی خبر از کینه چرخ فسونگر داشتیم آن فسونهای عجب را جمله از باور داشتیم! در کمین خویش خصمی سخت منکر داشتیم! تلخ شد عیشی که همچون شهد و شکر داشتیم! ما شکسته کشتی بگسسته لنگر داشتیم! این همه از بخت بد وز شوم اختر داشتیم! چشم امید از جهان و دل ز جان بر داشتیم! این شعرگویای حال بسیارازدوستان است قبول کنیم http://www.lovely0smile.com/Msg-7262.html عکسهایی دیدنی درلینگ بالا |
ای بابا
سلام
هرکه ازمن سراغت می گرفت گفتم فوت شده یی
بیخبررفتی کجابودی ای دادبیداد
سروش جان عالمی داشتیم چرااین کارکردی اکنون که آمده یی بایک مقاله همراه باعکسهای خوب عقب ماندگی جبران کن
الله معک
سلام دوست من
راست می گویی اینجاعالمی بودویرانه شد
فراموش شدچه وبلاک های خوبی داشتیم
بازم سربزن متشکرم