گروگ ازنگاه دوربین

گروگ ازنگاه دوربین

فتوو بلاک شهربندری گروگ
گروگ ازنگاه دوربین

گروگ ازنگاه دوربین

فتوو بلاک شهربندری گروگ

دست نوشتهای یک دوست درتاریخ بیابان


بانام خدا وسلام

 

گذری کوتاه به تاریخچه ایل بزرگ طاهرزئی(گرگیج) و مردان نامی آن

تاریخ بلوچستان در گذر زمان فراز و نشیبهای زیادی به خود دیده است و بلوچستان مردان نامی زیادی را در دامن باک خود برورش داده و مردمان بلوچستان در طول تاریخ زندگی قبایلی داشته اند و همکنون هم تنها قومی که بیشتر از همه ای اقلیتهای قومی بافت قبایلی و سنتی خود را همچنان حفظ کرده است قوم خوش نام بلوچ می باشد.
مردمان بلوچستان از قبایل متعددی تشکیل شده اند که اگر بخواهیم در باره تمام این قبایل توضیح دهیم باید روزها و ماها نوشت ولی هدف ما معرفی و شناخت قبیله بزرگ گرگیج که یکی از قبایل معروف و بزرگ بلوچستان میباشد که از کراچی و دالبندین کوئته با کستان گرفته و نیمروز در افغانستان و زاهدان تا میناب در ایران گسترده است که این قوم در بیابان خودمان به طاهرزائی بیشتر شناخته می شود و اینکه چرا اسم این قبیله از گرگیج به طاهرزئی در بیابان تغیر یافت خود حکایتی دیگر است که مختصرٍآ خدمت عزیزان گرامی عرض می نمایم.
قبیله گرگیج در قسمتهای شرق بلوچستان زندگی می کردند و مردان این قبیله به مردانگی و میارجلی وظلم ستیزی زبان زد خاض وعام بودند حتما قصه های دودا حسن نوت و بالانچ حسن نوت را شنیده و میدانید که در اینجا نمی خواهم وارد آن قصه ها بشوم. ولی لازم ذکر است که طاهرزئی ها فرزندان بکر حسن نوت نوتبنده میباشند. و مردان شجاع قبیله گرگیج به علت جنگ و مخالفت با ظلم از مناطق شرق به طرف غرب وجنوب غرب بلوچستان مهاجرات می کنند و گروهی به بیر وکهیر در چابهار البته در غرب چابهار سکنا میگزینن بعداز چند سال سکونت به دلایل مشابه به طرف گابریگ جاسک (شرق جاسک) می ایند و در گابریگ می مانند و بعداز سالها یکی از فرزندان انها به اسم طاهر محمد که بزرگ طائفه بود همراه برادرانش میرو محمد و اسمائیل محمد و تاجدین محمد و چندین نفر از نزدیکانش به طرف بیابان می ایند که مقصدشان شیراز ملاقات با بادشاه وقت ایران (کریم خان زند)که در ان زمان بایتخت بادشاهان زندیه شیراز بوده است و وقتی که به کوهستک میرسند تصمیم می گیرند چند روزی در انجا استراحت کنند و بعد به راه خود ادامه بدهند که بر حسب اتفاق همان چند روزی که در کوهستک بوده اند اتفاقی سرنوشت ساز رخ می دهد یکی از عوامل ماندگار شدن طاهر محمد جد طاهر زئیها در بیابان می شود.
حادثه از این قرار بود وقتی طاهر محمد و همراهانش در کوهستک بوداند و میخواستند بعداز رفع خستگی راه به طرف شیراز حرکت کنند در همین هنگام حکام رودبار(منداتیها) به مناطق اطراف کوهستک شبیخون می زنند وتمام اموال و ناموس مردم منطقه را به یغما می برند و در صبح همان روز وقتی که طاهر محمد و همراهانش می بینند که مردم گروه گروه به کلات ملا حیدر(جد مرحوم حاجی عیسی ترکمانی) که در ان وقت سر برست کوهستک بود بناه می برند.
ووقتی که طاهر محمد از جریان غارت اموال و ناموس مردم با خبر می شود به خاطر غیرت و مردانگی و ناموس برستی که در ان زمان بیشتر مردان بلوچ داشتند رفتن به شیراز را بعداز سرکوب غارت گران به تاخیر می اندازد و قاصدی بیش ملا حیدر روانه می کند و می گوید که چند نفر از افراد محلی که راه را بلد باشند به همراه انان بفرستد چون انها راه هارا بلد نبودند و اشنایی با منطقه نداشتند و چنین شد که  طاهر محمد و سه برادرش ودیگر همراهانش غارت گران را تعقیب کرده اند که انان را در اطراف کوه های لبنی بیدا میکنند و جنگ سختی بین غارت گران و طاهر در می گیرد که در این جنگ بیروزی و نثرت از ان طاهر محمد می شود. و تمام اموال و ناموس مردم منطقه از دست غارت گران می گیرند وانان را به سزای کارشان می رسانند و تعدادی را از انان  اسیر می کند بیروز مندانه به کوهستک بر می گردد مردم منطقه و ملا حیدر وقتی مردانگی و غیرت وشجاعت طاهر محمد و همراهانش را می بینند به او بیشنهاد ماندن در بیابان را می دهند و بعداز این جریان طاهر محمد و همراهانش به شیراز عظیمت می کنند وبا کریم خان زند بادشاه وقت ایران ملاقات می نمایند و بادشاه زندیه حاکمیت منطقه وسیعی را که از بیابان گرفته تا گهره و حاجی اباد و جزیره قشم که طاهر محمد سربرستی جزیزه قشم را به برادرش تاجدین محمد می سبارد (که هم اکنون هم فرزندان ایشان در قشم و بندر عباس می باشند) و از این تاریخ به بعد طاهر محمد در بیابان ماندگار می شود  واز ان به بعد فرزندانش را به اسم قبیله طاهرزئی که بر گرفته از نام این بزرگ مرد می باشد می شناسند...... ادامه دارد

نوشته یک دوست عزیز ازقوم طاهرزائی که به نوشته خودشان ادامه دارد

 

نظرات 32 + ارسال نظر
حسین پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ
وسلام محترمانه خدمت دوستی که الحق چه زیبا واستادانه تاربخ بلوچ وایل بزرگ طاهرزئی رااستادانه وبدون اغراق به نگارش دراوداند درود خدا بر شما باد
منتظر ادامه مطالب شما هستیم

احمد پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ب.ظ

سلام برادر عزیز
بنده احمد هستم واز اینکه بزرگواری کردید ودست نوشتهای ناقص این حقیر را در وبلاگتان گزاشتید بی نهایت متشکرم وراستی دوست بزرگوار در نوشته بنده یک غلط املائی وجود دارد انجائی که بجای طاهرزئی نوشته ام طاهرطئی لطفا اصلاحش کنید ممنون از زحمات شما استلد گرامی

باسلام وخسته نباشید ازلطف شما سپاس دارم وازروزگارهم بنده موظف هستم درغلط های چاپی نیز امانت داری کنم به چشم این غلط تایپی بودواصلاح کردم منتظر شماهستم
سروش

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:32 ب.ظ

فیصل پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:46 ب.ظ

اسلام علیکم
از زحمات شما بزرگوار ارجمند تشکر و قدر دانی میکنم که همچین زمینه ای را برای خوانندگان عزیز فراهم کردید که بتوانند
درمورد تاریخ بیابان بر اطلاعاتشان به افزایند.
واز دوست عزیزی که این مطالب زیبا را هم زحمت کشیدند و ارسال کردن تشکر می کنم امیدوارم کارشان همچنان ادامه داشته باشد

درک پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:51 ب.ظ

باسلام
کس نخارد پشت من جزناخن انگشت من
باتشکر فراوان ازدوست عزیزمان جناب احمد طاهرزایی که زحمت کشیدند تاریخ اومدن طاهرمحمد را برایمان بازگو نمودند
امیدوارم که بیشتر دراین باره با سروش گروگی همکاری وهمیاری نمایند .

محمداراسته پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:55 ب.ظ http://m-arasteh.blogfa.com/

http://m-arasteh.blogfa.com/

باسلام وخسته نباشیدوتداوم تاریخ بیابان زمین وانشالله ابادانی ان وخصوصا موفقیت برای جوانان اهل سواد ومطلع به تاریخ
ازوبلاک بالانیزبرای خواندن خبرهای محلی بازدیدبه عمل اورید
باتشکر

hussin پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:46 ب.ظ

ba salam va dorood khedmate shoma ke ein hame zahmat mikeshi va tarikhe mantaghe ro minevisi dar zemn khahesh mikonam axshaie bishtary az ein mardane bozorg bogzarid khodavand be shoma tofig va tol omr ata konad

علی پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:17 ب.ظ

سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ
مطالب زیبای به قلم دار اورده بودند ازشان خیلی ممنون
و از شما هم دوست عزیز تشکر میکنم که این فضا را به وجود اوردید برای جوانان بیابان که بتوانند در مورد بیابان نطر بدند

خ رئیسی پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ب.ظ

سلام دوست عزیزامیدوارم موفق باشید

عیسی بیرداد از سوئد جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:41 ق.ظ

باسلام دوستان عزیز و محترم
با تشکر از شما که در جهت مردم و منطقه خویش توجه لازم را دارید ودر جهت منافع مردم و قوم خویش و منطقه خویش احساس مسئولیت می کنید و به امید روزی که مردم ما بتوانند در رفاه و امنیت کامل زندگی خوبی داشته باشند. ونسلی را برورش دهند که بتواند اینده مردم و منطقه خویش را تامین کنند.
من از کوششهای شما در جهت معرفی قوم و مردم بیابان به دنیا و سایر ملتها بسیار سباس گذارم و موفقیت وتداوم کار شما را ارزو می کنم تا مردم ما در منطقه بیابان بتوانند مانند سایر مردم جهان و ملت های دنیا زندگی امنی داشته باشند و بدونه دلهره و دغدغه خود سر نوشت خود را اداره کنند با امید بهروزی و موفقیت عیسی بیرداد از سوئد

سلام خدمت آقای عیسی نیکخواه درسوئدازنظر شما تشکر داریم وسپاس انشالله درسوئد برایتان خوش بگذرد شنیده ام جناب عالی باچند سال سپری کردن درزندان مخوف رژیم شاه از سیاست بازان انقلاب بوده ئید ونظرات شما وخاطرات خوب تان ازشروع انقلاب وزندان وبعد ازان بایدشنیدنی باشد لطف کنید مطلبی بنویسید که جوانان کم تجربه ئی مانند ما بکارمان اید بازهم ازجناب عالی متشکرم

عائشه دختر بلوچ از نیکشهر جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:50 ق.ظ

با درود وسلام فراوان به شما مدیر وبلاگ
اری من هم در مورد این عزیزان چیزهای شنیده ام از شجاعت و مردانگیشان بدرم همیشه که اسم از جاسک یا میناب به میان میاد از مردانگی و میارجلی این عزیزان برایم چیزهای از قول بدر بزرگش میگه چون همراه علی خان که فکر کنم ایشان را سروران عزیز میشناسند و احتیاجی به معرفیشان نباشد امدند به بیابان در زمان رئیس دوست محمد کرمداد که بین میر میرزا برکت اختلاف داشتند برای حل اختلافشان.
این را هم باید عرض کنم که شاید این را شما نشنیده باشید چون زمانی که ایشان از بنت حرکت می کنند (علی خان با افرادش) با این گمان به بیابان می ایند که در همان وحله اول کاره قبیله طاهرزئی را یکسره کند این را هم یاد اور بشم که خالی از لطف نیست و قتی میر میرزا نوشیروانی از علی خان درخواست کمک می کند ایشان در جواب میرزا عرض می کند که (ترا چرک بارون در گبته از مولکا) یعنی ترا چرک با به کسانی میگفتند که لانگ به جای شلوار استفاده می کرداند و میرزا هم در جوابش عرض می کنه که ایشان چرگ با نیستند و سرح چم یعنی سرخ چشم هستنند مثل خودمان که علی خان حرف سردار میرزا رو جدی نمیگیره و به امید جنگ به بیابان میاد ولی وقتی اینجا اینهارو می بینه به یاد حرف میرزا می افته که واقعا ایشان کسانی هستند که امکان نداره با جنگ بشه از بیابان خارجشان کرد که درخواست صلحه رو به دو طرف میده که دوستان عزیز ان قصه رو بهتر می فهمید
و غرض از نوشتن بنده حقیر اثبات نوشته های دوست عزیز مدیر وبلاگ بود. انشالله بازهم به وب زیبایتان سر میزنم (عائشه دختر بلوچ از نیکشهر)

[ بدون نام ] جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ وعزیزان خواننده
از نظرات اموزنده و محترمانه دوستداران تاریخ بیابان بی نهایت متشکرم
دوستان خواننده چنانچه بیشنهادی ونظری در مورد مطالب بنده دارند به ادرسی که اخر نظرم مینویسم با بنده درمیان بگزارند تا بلکه بتوانیم با کمک شما دوستان ادامه گزری کوتاه به تاریخچه ایل بزرگ طاهرزئی و مردان نامی ان را بنحوی که در خور نام ان بزرگان باشد بنگارش دراوریم دوستدار شما احمد

taherzaibiaban@ymail.com

أل دوستین جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:17 ب.ظ

السلام علیکم ورحمة الله ویرکاته وبعد
از زحمات شما بزرگوار ارجمند تشکر و قدر دانی میکنم که همچین زمینه ای را برای خوانندگان عزیز فراهم کردید که بتوانند
درمورد تاریخ بیابان بر اطلاعاتشان به افزایند.
واز دوست عزیزی که این مطالب زیبا را هم زحمت کشیدند و ارسال کردن تشکر می کنم امیدوارم کارشان همچنان ادامه داشته باشد
موفق ومؤید وکامیاب باشید

باسلام وعرض ارادت خالصانه خدمت شما بزرگوار انشالله جناب عالی نیز مارا دراین راه یاری فرمائید
ازابرازلطف نصبت به خودم وان دوست بزرگوارطاهرزائی که ما را بانوشته اش مستفیض فدموده اند ممنون وسپاس گذارم مطالبی دراین مورد داشتیدبرایمان ارسال نمائید باسپاس

شه بخش گورگیچ شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:09 ب.ظ

سلام ودرود خدمت مدیر وبلاگ
ازینکه به قولتان وفا کردی بی نهایت متشکرم الحق که بلوچ هستی چون گفته اند بلوچ سر بربت قوله نربت وما همچنان منتظر مطالب بعدی شما استاد گرامی هستیم
شه بخش از زاهدان

مریم ازجاسک شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:41 ب.ظ

باسلام جالب بود

ابراهیم یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ق.ظ

باسلام خدمت استادبزرگوار
برای شما استادارجمند ارزوی سلامتی وتندرستی دارم
وامیدوارم در ادامه تاریخ بیابان ومردان نامی ان همچنان موفق باشید درود بر شما دوست عزیز

علی یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام به دوست نادیده ام

ممنون از این همه بشتکار و بینش برای دیدکاه زیبات به جامعه بیابان زمین درود بر تو.

رامین یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:49 ب.ظ

سلام
تاریخ بیابان را زیبا نه نگارش در اورده اید

امید دارم کارتان همچنان تداوم داشته باشد

محسن دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:28 ب.ظ

سلام بر ادر
ازینکه به تاریخ بیابان اهمیت می دهید بسیار ممنونیم
و منتظر نمایش عکسهای بزرگان بیابان با توضیحات که قولش داده بودید هستیم
امیدوارم که در این کار موفق و بایدار باشید

رامى دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:26 ب.ظ

سلام دوست عزیز زحمات زیادئ میکشید موفق باشئ ٬٬

شموش سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:36 ب.ظ

زإیل طاهری بودی سه سردار یکی دوست محمد یزدانبناه است یکی آن أفسری باإیل نیکخواه تمامی کردنکشان راکشت وبشکافت زنم با بن سعودی کوشمالت زنان ولایت کنند کریه بحالت .

سروش چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ق.ظ

خدمت دوست عزیزی که نوشته بودنداسنادی ازمرحوم میربرکت خان انوشیروانی دردست دارند وقرار بود بنده ایمیلی خدمت ایشان ارسال کنم متاسفانه بنده متوجه نبودم نظربه قدام قسمت رفته باعذرخواهی ازاین بزرگواراستدعادارم نشانی ایمیل خودشان رابرای بنده یکبار دیگربنویسند
ایمیل بنده
mharasteh888@yahoo.com

آزادی واندیشه چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:10 ب.ظ http://azadivaandishe.blogsky.com

سلام
باموضوعی جدیدی بروزم
موفق باشید

ابوعمار جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:13 ب.ظ http://majd21.blogfa.com

سلام مطلب را مطالعه کردم مطلب بسیار خوبی بود من در بیابان و مخصوصا گروگ و سیریک و.. زیاد گشتم و با افرادی از طاهرزهی دوستی و رفاقت داشته ام اما این مطالب تاریخی را نمی دانستم .
موفق باشید

باسلام
خدمت مولوی بزرگوارواقامتی خوش دردبی وامارات
ازلطف ان بزرگوارممنونم نظر جناب عالی دروبلاک ما به منزله مانفیست کاری میباشد تشکر وسپاس

تاجک یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:41 ب.ظ

با سلام
بنده هر ازچند گاهی که سری به وبلاگ شما می زنم فقط بدنبال تاریخ بیابان و مردان بزرگ و نامی آن هستم . احسنت
فقط خواهش می کنم تاریخ آن را ادامه دهید خصوصا ماجراهای
100 سال اخیر قوم طاهرزهی رابازگونمایید

حسن ریسی دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ق.ظ

سردبیر عزیز
داستان جالبی بود بیصبرانه منتظر ادامه اش هستیم
حسن ریسی لندن

خالد طاهرزیی سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:33 ب.ظ

با عرض سلام و خسته نباشی
خیلی ممنون از وبلاگ قشنگتون

کریمبخش پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:07 ب.ظ

باسلام
دوست عزیز بیصبرانه منتظر ادامه تاریخ بیابان هستیم

((( طاهرزئی ))) دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:52 ق.ظ http://taherzai.blogfa.com/

سلام وعرض ادب خدمت مدیر محترم وبلاگ گروگ در یک نگاه
و جا دارد از زحمات جنابعالی دوست عزیز در مورد تاریخ بیابان تشکر وقدرداانی نمایم الحق که کارتان بسیار علیست وبدون نقص
وامادر مورد نظر اموزنده وپند گونه خواهرمان خوشحال شدم وحرف ایشان بسیار بجاست وبنده هم در مورد توجه به جوانان بیابان و بخصوص جوانان ایل بزرگ طاهرزئی که انتطار بیشتری از انها می رود با نظر خواهرمان موافق هستم ولی به نظر بنده کار شما استاد گرامی در راستای همین امر مهم میباشد وهیچ تضادی در ان به چشم نمی خورد وبزرگانی که شما در مورد انها مینویسیدباید الگوئی باشند برای جوانان بیابان وبخصوص جوانان ایل طاهرزئی چون که ان بزرگان برای خوشنامی وسربلندی وابادانی ما مردم بیابان زحمات زیادی کشیده اند ولی انجائی که خواهرمان از الفاظی چون نژادبرستی وافتخار برای ایل گذشته گفته اند با ایشان موافق نیستم چون معتقدم که بازگو کردن تاریخ وزندگی بزرگان با نژادبرستی فرق می کند وکاری که وبلاگ گروگ در یک نگاه انجام می دهد با نژادبرستی زمین تا اسمان فرق میکند ودر راستای همان کاریست که خواهرمان به فکر ان میباشند
یعنی همان به فکر جوانان حالای بیابان
_____________________________________________
از دوست عزیزم می خوام ان نظری که برای شما ارسال کردم ویرایشش کنید و این را بجایش درج نمائید ان به اشتباه کپی پست شده و بهم ریخته لطفا این را بجاش درج نمائید و ان را حذف کنید.
راستی دوست عزیز من هم وبلاگی به عنوان طاهرزئی که در مورد تاریخ بیابان هست درست کردام که از دوست عزیزم می خوام به کمک همدیگر بتونیم در هردو وبلاگ تاریخ این بزرگان را بطور احسن انتشلر بدیم و عکسهای که می خوای تو بلاگم هست و میزارم می تونی ازشان استفاده کنید دوست عزیز سروش جان.

http://taherzai.blogfa.com/

باسلام وارزوی موفقیت وتبریک مجدد تولدوبلاک شما
ازلطف شما سپاس وازروزگارهم به چشم لینگ شماراگذاشتم
انشالله باواردشدن شما به وبلاک نویسی بارماسبک ترمیشود
ومانیزازدانش شما استفاده خواهیم برد

((( طاهرزئی ))) پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:39 ق.ظ http://taherzai.blogfa.com/

با سلام دوست عزیز نظرات پست بالا باز نمی شد به ناچار باید در این قسمت نظر بدم.
دوست عزیز با دومی قسمت گذری به تاریخچه ایل بزرگ طاهرزئی(گرگیج) و مردان نامی آن بروزم . واگر دوست داشتی می توانی در وبلاگت درج نمائید
منتظر حضور سبزتان هستم دوست عزیز
راستی عکسهایی که امیل کردم رسیدند؟

باتشکرازلطف شما بزرگواراری عکسهارا دریافت کردم ممنونم ومتشکر بنده قصدداشتم نظری درخور وشان وبلاک شما بنویسم البته فرصت نکردم
به چشم ازخجالت شما بیرون خواهیم امد ازنظرات جناب عالی استفاده بردیم ممنون وبازهم ارزوی سلامتی
البته انتقاد کوچکی نیزداشتم رنگ وبلاک بانوشتاری زرداگر شاعرانه هست ولی مشکل خواندن نیز داردتا خودچه فرمائید

آل دوستین جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:13 ب.ظ

سلام خدمت استاد/عالی مقام مدیر ویبلاک المحترم
اززجمات بی دریغ شما تشکر ولی راجع به عکس جهانکیر رشیدی وموسى رشیدی عکس مرحوم/شاهی محمد جهانکیر می باشدنه عکس رشید ی

خدمت استادمعزز ودوست بزرگوار
عکس مرحوم موسی اخلاقی وفرزندشان رشید درنوجوانی میشناسم ولی انیکی که شما اشاره کرده ایداسم شان یادم رفته اگرعکس جهانگیراخلاقی رامیخواستی ببینی اولین عکس درکنارمرحوم رئیس راشدباپیرهن مخصوس خودشان است اول انقلاب که بسیار طاهرزائی هنوزمسلح هستند ودریک عروسی برداشته شده پسرکوچکی که درعکس هست رشیدمیباشد فرزند مرحوم موسی اخلاقی میباشدسومین نفر اسمش دریادبنده نمانده است ازاهتمام جناب عالی بیهایت متشکرم

نیما جمالزهی چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:34 ب.ظ http://jamalzahi.blogfa.com

سلام اطلاعات خوبی داشتی به ما هم سری بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد