|
این شعر |
|
یاد عهد قدیم! ا لفتی با شاهد و مینا و ساغر داشتیم! در دل تاریک شب خورشید انور داشتیم! ما در آن بزم از حریفان جای برتر داشتیم! ر بساط عیش کوس پادشاهی می زدیم! چونکه مُلک شادکامی را مسخر داشتیم! در گلستان ناز٬بر سرو صنوبر داشتیم! تا نه پنداری که جز این کار دیگر داشتیم! جمله را بهر نشاط بزم از بر داشتیم! شوق در تن٬ذوق در دل٬شور در سر داشتیم! کی خبر از کینه چرخ فسونگر داشتیم آن فسونهای عجب را جمله از باور داشتیم! در کمین خویش خصمی سخت منکر داشتیم! تلخ شد عیشی که همچون شهد و شکر داشتیم! ما شکسته کشتی بگسسته لنگر داشتیم! این همه از بخت بد وز شوم اختر داشتیم! چشم امید از جهان و دل ز جان بر داشتیم! این شعرگویای حال بسیارازدوستان است قبول کنیم http://www.lovely0smile.com/Msg-7262.html عکسهایی دیدنی درلینگ بالا |
سلام
بازهم عکسهایی ازآرشیوهمین وبلاک
تقدیم شماعزیزان ران ملخ تقدیم حضرت سلیمان
مرحوم حاجی ابراهیم آذرطوس ابراهیم پدرنوین کارگاه پارچه بافی گروگ
استادحسین جماالدینی مردی که هنوزگورگامیبافدوگلهای زیبای اوبرکیس گروگی
این بنده خدانیزژست استادوجولاحه به خودش گرفته
بدون شرح
خدانگهدار
ســــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
شهربندری گروگ دوم آذرماه سال 90
اولین بارندگی
ناودان همسایه درجنگ آورد
خدانگهدار